دفتر مشق

روزهای زندگی

روزهای زندگی

دفتر مشق

* بسم الله الرحمن الرحیم
* دفتر مشق روزهای زندگـی
* نویسنده: مهندس سید ابوالفضل هاشمی
* شروع بلاگری از 18 آبان 1391 پنج شنبه

آخرین نظرات
کناره گیری مردم از روند انتخابات و مسائل سیاسی و تمرکز مردم بر مسائل و مشکلات زندگی شان دستاوردهای زیادی برای آنها دارد. در این مطلب بر آن شدیم که دستاوردهای این نگاه را برای «مردم» بررسی کنیم:
Image
1. آزاد شدن فکر از مسائل سیاسی و تمرکز بر مسائل و مشکلات زندگی شان: به عنوان مثال در کشور ما مشکلات فرهنگی و اجتماعی روز بروز بیشتر می شود و کمتر کسی به آن فکر می کند ولی هر 4 سال مردم زیر بار فشار قرار گرفته و باید تا مدتها خود را درگیر این کنند که کدام نامزد بهتر است و یا درباره عملکرد رئیس جمهور دوره قبل به یکدیگر جواب پس دهند.

2. خارج شدن مسئولین عالیرتبه از توهم همراهی مردم با خودشان: بالا بودن مشارکت مردم هر چند باعث اعتماد نفس مسئولین نظام از همراهی مردم با حکومت می شود ولی یک بدی دارد و آن اینکه مسئولینی که رای بالایی آورده اند به پشتوانه حمایت مردمی شان دچار غرور و تکبر شده و در برابر ولایت فقیه و قوانین موضع گیری می کنند. لذا پایین بودن رای یک رئیس جمهور می تواند درس ادبی برای وی باشد!

3. مست نشدن روسای جمهور از رای بالایشان و احتیاط کردن به خاطر رای پایین شان: وقتی رای رئیس جمهوری پایین باشد همواره فرصت مناسبی در اختیار گروه های مخالف وی قرار می گیرد تا با استفاده از آن رئیس جمهور یا مسئولی را دچار چالش کنند.

4. تلاش روحانیون برای جلب رضایت مردم و علت شناسی قهر سیاسی مردم: وقتی استقبال مردم از مسئولین کم باشد و نحوه برخورد آنها به جای کرنش و تعظیم وارد فاز بدون رودربایستی شود این مسئولین هستند که باید دنبال مردم راه بیافتند و ناز مردم را بخرند. نه اینکه مردم تا یک مسئولی را می بینند ذوق زده شوند.

5. جدا شدن مسیر حیات و راه زندگی مردم از سیاست مداران: وقتی کسی در انتخابات شرکت نکند طبیعتا برایش مهم نیست که رئیس جمهور فعلی چه بر سر جامعه می آورد و اصولا دغدغه خاصی ندارد. وی سعی می کند به زندگی و مسائل و مشکلات خویش برسد. البته دراین حالت وقوع حوادثی مثل کربلا و عاشورا متصور است. باید آنقدر مراقب بود که این مسائل پیش نیاید.

6. درگیر نشدن در مسابقه فریبنده انتخابات که همواره یکی دو نفر به عنوان راستی و یکی دو نفر به عنوان چپی کاندیدا می شوند و بسیاری از مردم از ترس رای نیاوردن طرف مقابل، به کاندیدای مد نظر شان رای می دهند.

7. عملکرد غیر قابل قبول روسای جمهور در طی سالیان گذشته و روند رو به نزول وضعیت اقتصادی برای بسیاری از مردم دلیلی دیگر بر ناکارآمد بودن مدل جمهوری است. نگاهی به عملکرد روسای جمهور اصولگرا واصلاح طلب به ما ثابت می کند که آنها بخشی از پازل قدرت هستند و مردم در این میان بازیچه ای برای پیشبرد سیاست های قدرتمندان می باشند که با انتخابات، این هدف تحقق می یابد و مردم با اهداف و برنامه های قدرتمندان همراه می شوند.

8. جمهوری یعنی بکارگیری مردم برای پیشبرد اهداف و استراتژی های حکومت

9. در اثبات اینکه جریان های مخالف در بدنه حکومت ما بخشی از پازل قدرت هستند کافی است ببینید که در این 35 سال گذشته تا به کنون، هیچ یک از وزرا و روسای جمهور به خاطر اینکه تصمیم و برنامه ای نادرست را پیش برده اند از سوی قوه قضائیه یا سران کشور به صورت رسمی توبیخ نشده اند. شخصیت هایی مثل هاشمی رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد بلافاصله پس از اتمام دوران ریاست شان بر قوه مجریه، از سوی مقام رهبری در مسندی دیگر می نشینند بدون آنکه سیاست ها و تصمیمات نادرست شان در دادگاهی عادلانه با حضور مردم و دانشمندان منتقد، به چالش کشیده شود و در برابر سیاست های اشتباه شان به مردم پاسخگو باشند. تنها چیزی که مردم پس از پایان ریاست جمهوری از سوی شخصیت های بالای کشور متوجه هستند یک بازی عوام فریبانه سیاسی برای سرگرم کردن مردم و فرار از پاسخگویی به مطالبات مردم برای سر و سامان دادن به اوضاع فرهنگی اقتصادی و اجتماعی کشور است.

10. اگر حضور مردم در انتخابات کم باشد، تمرکز و رهایی ذهنی مردم از مسائل سیاسی به سمت و سوی مسائل زندگی شان خواهد رفت و همین مسئله باعث خواهد شد بسیاری از مشکلات فرهنگی در میان مردم ما، مورد توجه و درمان قرار گیرد.

11. نگاهی به تیتر روزنامه های اصولگرا (مثل کیهان، رسالت و وطن امروز) یا اصلاح طلب(مثل شرق، اعتماد، قانون، مردم سالاری و ...) نشان می دهد اکثر تیتر های آنها با هدفمندی قدرتمندانه زده می شود و آنچه به طور معمول مورد غفلت واقع می شود به چالش کشیدن اهداف و برنامه های ثروتمندان است. آنچه در این رسانه ها دیده می شود فریب هوشمندانه، برنامه ریزی شده و تحمیق مردم است که به اشکال مختلف مثل تحریف آمار، عدم ارائه بخشی از اطلاعات، تمرکز بر موضوعات خاص و موارد دیگر ... با هدف درگیر کردن فکر مردم بر روی مسائل پوچ است که متاسفانه موفق هم بوده اند و توانسته اند خیلی ها را درگیر خود سازند. روزنامه های اصولگرا معمولا دغدغه درد مردم را ندارند و عمده تیترهای یک شان به سیاست بر می گردد و روزنامه های اصلاح طلب نیز به همین شکل ولی کمی برنامه ریزی شده تر و هدفمند تر.

12. هر قدر بیشتر تحقیق کنید بیشتر به این واقعیت می رسید که در کشور ما، جبهه ی حقی وجود ندارد که بخواهیم بگوییم فلان خط یا فلان فرد، ایده آل مومنان است. همه جبهه ها و جریان های سیاسی در کشور ما به همراه لیدرهایشان (سران شان) در باطل هستند ولی درصد و غلظت یکی از دیگری بیشتر است. لذا از افرادی که کم و بیش درگیر دنیا پرستی و پرستش قدرت هستند نباید انتظار داشت که دغدغه دین و آخرت مردم را داشته باشند. حالا بخواهد اصولگرا باشد و کمی ریش بگذارد یا اصلاح طلب باشد و تیپ شیک بزند و ادای اپوزیسیون را در بیاورد.

13. در مدل جمهوری: 1- همیشه آدم هایی که اهل زد و بندند بالا می آیند 2- همیشه باند داران کاندیدا می شوند و موفق می شوند 3- خلاف پدر سالاری و نگاه توحیدی است 

14. نگاهی به نامزدهای تایید صلاحیت شده در انتخابات های متعدد ریاست جمهوری نشان می دهد که الزاما بسیاری از آنها صالح نبوده اند. کافی است شما عملکرد اقتصادی و فرهنگی و سیاسی آنها را ارزیابی کنید تا متوجه «صالح نبودن» آنها شوید. این مسئله برای عوام جامعه و کسانی که نگاه نقادانه و پژوهشگرانه به عملکرد مسئولین دارند ندارند و انتظار نیست که مردم چنین چیزی را درک کنند ولی برای کسانی که اهل تامل، تحقیق و پژوهش های تخصصی هستند مثل روز روشن است که بسیاری از شخصیت هایی که از سوی دستگاه های نظارتی تایید می شوند صرفا به دلیل «ارتباط خوب» با رئوس بالایی نظام است و گرنه اگر مبنای تایید صلاحیت، توانایی و پتانسیل مدیریت کشور باشد بسیاری از آنها برای این عرصه ناتوانند و شایستگی ندارند.

15. نکته عجیب و جالب تر آن است که عملکرد روسای جمهور سی سال اخیر نشان می دهد که عموم افرادی که شورای نگهبان و دستگاه های نظارتی و اطلاعاتی تایید کرده اند عملکرد نامطلوبی بر کشور گذاشته اند. بر این اساس می توان این نظریه را مطرح کرد که از کجا معلوم فردی که از سوی این دستگاه ها رد می شود برای کشور مثمر ثمرتر نباشد؟ مثلا کسی که دغدغه وطن گرایی دارد ولی نسبت خوبی با حضور روحانیون در عرصه های اجرایی ندارد و یا مواضع تندی در قبال برخی مسائل گرفته و از این نظر از نظر دستگاه های نظارتی، تایید صلاحیت نمی شود ممکن است به مراتب بهتر از گزینه های موجودی باشد که در هر دوره برای رای گیری از مردم مطرح می گردند.

16. گاهی برخی مدعی می شوند که حضور مردم در انتخابات و راهپیمایی های حکومتی، مصداق حضور مردمی و جمهوریت نظام است. من با این نظر مخالفم. در کشور های غربی که سالها از اجرای مدل دکوراسی و جمهوری در آنجا می گذرد روز بروز بر آمار مشارکت مردم در انتخابات کاسته می شود و مردم متوجه کلاهی که سرشان گذاشته شده می شوند. در عوض، هر قدر مردم خود را از این بازی های سیاسی و گروه های دولتی رویگردان شده اند به شکل دهی گروه ها و تشکل های خودجوش مردمی روی آورده اند. مثل گروه های خودجوش و مردمی هکری، تیم های علمی، راهپیمایی های صنفی، اعتراض های یکپارچه به وضع موجود و ... . لذا در کشور ما که هر کس که قصد راهپیمایی و ایجاد تجمع داشته باشد به جرم «اقدام علیه امنیت ملی» و «تشویش اذهان عمومی» دستگیر می شود نمی توان مدعی جمهوریت بود.

17. هر چند بیشترین توصیه و تشویق برای شرکت در انتخابات از سوی رهبری انجام می پذیرد و جناح مثلا انقلابی از مخالفان سرسخت کسانی به شمار می روند که علیه شرکت مردم در انتخابات موضع می گیرند ولی واقعیت این است که شرکت مردم در انتخابات، بیشترین نفع را در درجه اول نصیب جناح ها و افراد و خانواده های حاضر در قدرت می کند و برای شخص رهبری و مردم مستضعف کمترین دستاورد را دارد. تجربه سی سال گذشته نشان داده است که هر قدر رئیس جمهور، رایش بیشتر باشد جرئت بیشتری برای قانون شکنی، هنجارشکنی، ایستادگی در برابر احکام دینی و شخص ولی فقیه به خرج می دهد. طبیعی است که همواره در این جدال ها، مردم قربانی خواهند بود. مسلما عدم وجود انتخابات، دست های باندها و جناح های مختلفی که برای حضور در قدرت ثانیه شماری می کنند را ناامید می کند.

18. همواره در هر انتخاباتی یک طرف اصطلاحا راستی است و طرف دیگر چپی. به عبارتی ما هیچگاه شاهد جناح مومن در انتخابات نبوده ایم و همواره جناح هایی در حکومت حاضر بوده اند که خود را اصطلاحا راست یا چپ نامیده اند. این نامگذاری باعث می شود هیچگاه مسئله حق و انقلابی بودن در بین مسئولین به شعار تبدیل نشود و آنچه اولویت پیدا می کند جنگ و جدال دو جبهه است که همچون بچه های دبستانی به جان هم می پرند و مردم را سرگرم درگیری های سیاسی خود می کنند. در حالی که اگر دو جناح مومن باشند نباید هیچگاه وقت خود را درگیر حمله به جناح دیگری کنند بلکه باید همت کنند و فقط به کار کردن و آباد کردن کشور بیاندیشند. آنها شاد و خرم هستند که سیاسی بازی می کنند و عده ای از مردم همچون گوسفندان تحت تاثیر دعواهای این دو جناح قرار می گیرند. آیا بهتر نیست اگر جناحی از جناح های کشور بر باطل است ریشه وی برای همیشه خشکانده شود و اگر جناحی خود را بر حق می داند سعی بر پیشرفت و اصلاح خطاهای خود کند و از محافظه کاری پرهیز کند؟ براستی چند نفر از جناحین کشور این ویژگی ها را دارند؟

19. تشویق مردم به شرکت در انتخابات بدون شفاف سازی و تضمین عملکرد و شعار و اخذ برنامه عوام فریبی است. 










رئیس جمهور هر کسی که باشد ملزم است تابع نظر مردم باشد. اگر مردم با هم منسجم باشند راه های زیادی برای تابع کردن مسئولین وجود دارد. بهترین کار این است که مردم مذهبی و متدین جامعه ما به جای آنکه فکر وذهن خود را درگیر انتخابات نمایند، انرژی و نیرو و ذهن خود را وقف توسعه فعالیت های دینی و فرهنگی و اجتماعی (همچون زمان شاهنشاهی) نمایند. الان وقتی به هیأت های موفق و ماندگار تهران نگاه می کنیم، مشاهده می کنیم که اکثر آنها در زمان شاهنشاهی شروع به کار کرده اند و تا امروز ماندگار بوده اند چون به قول شاعر خشت اول، خوب گذاشته شده است. ولی در دوران جمهوری اسلامی، تجمعات مردم مذهبی نیز همانند مردم، شل و کم توان شده اند و خیلی از مذهبی ها نیز، حس و حال همراهی با این هیأت ها را ندارند. لذا تصمیم بهتر این است که زندگی خود را از رژیم حاکم جدا نماییم و همانطور که در زمان شاهنشاهی، مردم خود را جدا از شخص شاه می دانستند و مستقل عمل می کردند، امروز نیز مستقل عمل نمایند. فراموش نکنیم که فراماسونرهای ایرانی، هنگامی که در پیگیری پروژه های ماسونی خویش در دوران شاه با بنبست مواجه شدند بهترین کار را در روی کار آمدن یک مدل جمهوری ولی دینی مذهبی دانستند و بر همین اساس 22 / 11 سال 57 انتخاب شد که تماما مضربی از عدد 11 که در فراماسونری از اعداد مقدس شیطانی می باشند و حتی این عدد را در پرچم نیز بکار بستند و 11 کلمه «الله اکبر» در بالا و 11 کلمه «الله اکبر» در پایین قرار دادند. آنها از ظرفیت های دین که می توانست برای توسعه جامعه دینی برای شکوفایی استفاده شود برای ضربه زدن و توطئه استفاده نمودند و چون مردم به نظام و انقلاب اعتماد داشتند (و هنوز هم خیلی ها کورکورانه از انقلاب حمایت می کنند) سیاست های ماسونی خود را در مسائل بهداشتی-تغذیه ای، اجتماعی-فرهنگی و سیاسی پیگیری کردند و پیش بردند و متاسفانه مردم نیز به خیال اینکه همه این تصمیمات در چارچوب تاییدات ولی فقیه انجام می گیرد و تابع اسلام است، از آنها پیروی کردند. ولی نمی دانستند که بلایی که در زمان شاهنشاهی، ماسونرها نتوانستند سر مردم بیاورند هم اکنون در این 35 ساله (و علی الخصوص بعد از رحلت امام خمینی(ره)) سر مردم درآوردند.

نکته دیگر این است که مدل جمهوری چیز جدیدی نیست که ما آن را مظهر پیشرفت و فهمیده بودن بشر امروز بدانیم. مدل جمهوری در یونان باستان نیز وجود داشت و حتی از مدل جمهوری فعلی نیز پیشرفته تر بود. مثلا طبقه اعیان و دانشمندان و قدرتمندان شهر از حق رای بالاتری برخوردار بودند یا اگر کسی از شهر دیگری به شهر جدید نقل مکان می کرد از حق رای کمتری نسبت به اهالی آن شهر برخوردار می گردید. ولی در هر صورت این مدل نیز برچیده شد و بسیاری از پیشرفت های یونان باستان در دوران پادشاهی رخ داد. همانطور که بسیاری از پیشرفت ها و دانشمندان بزرگ در کشور ما به زمان حکومت پادشاهان بر می گردد.

مسئله دیگر در ناکارآمدی مدل جمهوری است. در مدل پادشاهی مردم می دانند مشکلات خودشان را بر سر چه فردی تلمبار کنند و او را متهم و مقصر مشکلاتشان بدانند. مثلا روحانیون در زمان شاهنشاهی، فقط فرد شاه را خطاب مسائل و مشکلات خویش می کردند ولی در مدل «جمهوری اسلامی» همه گیج و مبهوت هستند که باید چکار کنند، چه کسی را متهم قرار دهند و ... !! و چون در مدل جمهوری، همه مسائل به هم گره خورده و قدرت در بین اقلیتی از مردم تقسیم شده است، دیگر مثل سابق کسی نمی تواند علیه فردی شورش کند چون در درجه اول، خودش را بد جلوه می دهد و ضمنا، با شورش او علیه یک نفر، تقریبا هیچ مشکلی به صورت اساسی حل نمی شود و مشکلات دیگر سرجایش باقی است. ولی در زمان شاه، اگر کسی علیه شاه موضع می گرفت به قهرمانی بی بدل تبدیل می شد ولی در مدل جمهوری، عدم موضع گیری علیه افراد شرط عقل است و چاره ای نیست تا شما نیز با قافله همراه شوید و به حد توان از دیگران به سمت خودتان سود و منفعت جذب نمایید.

تقریبا در هیچ جای قرآن کریم اشاره ای به مدل جمهوری نشده است. مدل جمهوری مدل محبوب فراماسونرها و ابداع شده توسط حکومت های فراماسونری در دوران جاهلیت مدرن است. اگر «جمهوری» خوب بود پیامبران خدا، به جای اینکه در هنگام مبعوث شدن به مردم بگویند «از خدا بترسید و از من پیروی کنید» می گفتند «باید تابع نظر مردم بود و رای مردم تمکین کرد». حتی مدل حکومتی منجی عالم بشریت که نجات بخش مردم جهان است نیز گونه ای از پادشاهی توحیدی است.

البته مسئله ناکار آمدی مدل جمهوری فقط مختص نظام سیاسی ما نیست. ولی چون مدل نظام ما «اسلامی» است کارآمدی آن در مدل جمهوری بسیار سخت تر قابل بروز خواهد بود. ولی نظام های سیاسی دیگر کشور ها مثل آمریکا، چون «سکولار» است امکان حکومت و دیکتاتوری بر مردم بهتر و بیشتر است. اما وجه مشترک این دو نظام این است که هر دو ناکارآمدند و هیچ دسته ای از مردم، شایستگی حکومت بر مردم را ندارند. امروز در آمریکا شاهد جنبش ضدحکومتی 99 درصدی هستیم و این جنبش به زودی در سراسر کشورهایی که مدل جمهوری دارند گسترش خواهد یافت.

تنها فایده مدل جمهوری در این است که مردم می فهمند که خودشان شایستگی و لیاقت حکومت بر خودشان را ندارند و هیچ کس از بین مردم عادی نیز لیاقت و شایستگی حکومت را ندارد هر چند مدرک دکترا و فوق دکترا داشته باشد و روزی به این نتیجه خواهند رسید که تنها کسی که شایستگی حکومت را دارد فقط و فقط منجی موعود جهانیان است. و فقط یک نفر باید دستور دهد و بقیه باید دهان ها و رسانه هایشان را ببندند و خفه شوند و فقط گوش کنند و مو به مو عمل کنند. با امید ظهورش: اللهم عجل لولیک الفرج. 

- - - - - - - - -- - - - - -- - - - - -- - - - - -- - - - - - - - - - - -
- رفتن به بهارستان فقط با سه روز تبلیغ!
http://sirw.ir/fa/%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%BA-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%8C-%D8%A8%D8%B1/
کاندیدای غریبه
حالا که نماینده بهارستان در شهر ما یک فرد اصلاح‌طلب شده است، باید بگویم که اصلا فکر نمی‌کردیم با وجود کاندیداهای آشنایی که داشتیم، این فرد غریبه که درآخرین روزها وارد شهر شد، رأی بیاورد. باید دید واقعا چرا این نماینده در شهرما پیروز شد؟ در سال گذشته شورای اصلاح‌طلبانی در همین شهر بوجود آمده بود اما اینها اصلا حضور پررنگی در فعالیت های شهری نداشتند و کاری نکرده بودند که به چشم بیاید و دردی را از مردم دوا کند.
اما این نامزد  که آخرین روزها یک دفعه پیدا شد، با عکس تبلیغاتی بزرگی که از خودش در کنار یک مسئول مهم کشوری ارائه کرد، توانست نظر مردم را کاملا جلب کند. ظاهرا این آقا اول قرار بود  در تهران کاندیدا شود ولی مثل این که در آخرین لحظه به صلاحدید دوستا ن  خود  ترجیح داد برای انتخابات مجلس به زادگاهش بیاید. این درحالی بود که در شهر ما از قبل کاندیدای  اصلاح‌طلب دیگری هم بود ولی بخاطر ثابت قدم نبودنش عملا نتوانست رأی مردم را جلب کند و  به جای او نامزد لیست امید رأی آورد  و به بهارستان رفت.
در همین روزهای شلوغ قبل از انتخابات، من دیدم که حتی  باشگاه ورزشی خانم ها هم از حرف و حدیث های انتخاباتی بی بهره نبود. خانم‌های توی باشگاه همین طور که ورزش می کردند، از مردی حرف می‌زدند که قبلا حتی یک بار هم اسمش را نشنیده بودند ولی با همین یکی دو روزی که از آمدنش می گذشت، چنان از او تعریف می‌کردند که انگار کلی وقت است می شناسندش و می‌گفتند رأی‌شان را برای او می‌نویسند.
 مردم با این انتخاب امیدوار بودند که این شخص که سالها سفیرایران در کشوری خارجی بوده، آنقدر چشم و‌دل‌ سیر باشد که فقط به درد مردم بپردازد، نه اینکه فقط به فکر جیب خودش و دور و بری‌های فامیلش باشد و فکر می کردند این فرد  نسبت به بقیه کاندیداها بهترمسیر و زیر و بم کارها را می داند. بقیه ممکن است  کلی طول بکشد تا راه و چاه را بشناسند ولی این آقا حتما کاردان تر است، پس بهتر است کار را به کاردانش بسپارند.
در واقع مردم با این که این چهره را خیلی هم نمی شناختند به اعتبار این که سابقه کار در سفارتخانه در یک کشور خارجی را دارد و به دولت نزدیک است، به او اعتماد کردند و رأی دادند.
پای صحبت دو سه نفری از هم‌ولایتی‌های خودم و این نامزد سابق و نماینده فعلی مجلس دهم که نشستم، به نظر می آمد دلیل پیروزی این کاندیدا  در وهله‌ی اول، حضور تصویر بزرگی ازاو و یکی از مسئولان مهم کشوریی بوده به همراه شعار «سفیر امید» مقابل ستاد انتخاباتی‌اش  و دلایل دیگری مثل سخنرانی و حمایت نیروهای  اصلاح‌طلب .
بعضی ها هم  می‌گویند که این خودش یک درد است که فردی در عرض سه روز بتواند بدون گرفتن میتینگ و همایش و رفتن به محله ها، رأی اول را بگیرد. نه خودش چک و چونه‌ی خاصی زد و نه مردم برای شناختنش کار خاصی کردند. مثل این که خود «دیرآمدن» باعث و «بهتردیده‌شدن» او شد.
اشتباه بزرگ برخی از نامزدهای مجلس دهم در شهر ما مثل خیلی از شهرهای دیگر که باعث  رأی آوردن رقبای شان شد این بود که به  زیرآب‌زدن رقیب ، لابی‌کردن برعلیه او و … خیلی بها دادند که  جزو کارهایی‌ست که به دیده‌شدن بیشتر رقبا و انتخاب شدن شان منجر می شود.


- نمایندگان فعلی انگیزه بررسی طرح ها را ندارند. تیم آینده ممکن است نتواند به خوبی طرح های اقتصادی را بررسی کند
http://jamejamonline.ir/online/2303172635932764612

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۸
سید ابوالفضل هاشمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی