دفتر مشق

روزهای زندگی

روزهای زندگی

دفتر مشق

* بسم الله الرحمن الرحیم
* دفتر مشق روزهای زندگـی
* نویسنده: مهندس سید ابوالفضل هاشمی
* شروع بلاگری از 18 آبان 1391 پنج شنبه

آخرین نظرات
یکی از موضوعاتی که فکر مرا همیشه درگیر خود کرده است این است که چگونه می توان در جامعه ایرانی پیشرفت کرد و پله های ترقی را طی نمود؟ یا به عبارتی دیگر، سبک زندگی یک شهروند در این مملکت باید چطور باشد تا بتواند موفق باشد؟ برای یافتن پاسخ این سوال، نیازمند بررسی الگوهایی هستیم که در جامعه ایرانی ارزش تلقی می شوند. من هر قدر فکر کردم دیدم جز چند سبک زندگی تجویزی، سبک زندگی دیگری برای من وجود ندارد:

1. الگوی شهیدان: رویکرد مثبت و ارزشی در تمام شئون زندگی، اخلاق مدار
در این الگو، فرد می تواند با الگو قرار دادن شهیدان، سبک زندگی خود را شبیه آنها تنظیم کند. الگو قرار دادن شهیدان بیانگر سبک زندگی آرامش بخش، ایثارگرانه و لبریز از معنویت است. در این الگو باید فرد پیرو، قید ترقی در دستگاه های دولتی و آرزوی کسب ثروت در شغل خصوصی را بزند و به گونه ای فعالیت کند که تمام کارهای خود را برای رضای خدا انجام دهد. اگر کسی هم به او ظلم کرد، نباید واکنش بدی از خود نشان دهد. در اینگونه سبک زندگی، فرد باید محاسن بگذارد، لباس آستین بلند تن کند، همیشه زیر دمپایی جوراب سفید بپوشد، عطر بزند، نماز اول وقتش را ترک نکند، هنگام دیدن نامحرم سرش را به زیر بیاندازد و او را تکریم کند، ابدا دروغ نگوید، همیشه لبخند بزند حتی اگر خیلی عصبانی باشد و رفتار های این چنینی دیگر!
اما عیب بزرگ این مدل رفتاری را می توان در درگیری فکری دائمی افراد الگوگیر در مقایسه خود با سبک زندگی شهدا دانست. مثلا اینگونه افراد دچار گونه ای از تناقض و عصبیت فکری در قیاس رفتار خود با زندگینامه فانتزی شهدا در کتاب ها و مجلات و روزنامه ها هستند.
سبک زندگی شهیدی اگرچه بسیار درس آموز است و می تواند آرمانگرایی، شجاعت، اخلاص، تدین، دگرخواهی و روحیه حماسی را در روح و جان مخاطبان تقویت کند ولی نمی توان هیچ یک از شهیدان عزیز را الگوی دائم الوقت و مطلق یک جوان توصیف کرد. یک شهید با توجه به ذائقه و استعداد خدادادی اش، قدم در مسیری مقدس می نهد و الگوی اخلاقی خاص خود را برای زندگی خود بر می گزیند و در نهایت در راه آرمان های متعالی خود به فیض شهادت نائل می آید. ولی نمی توان از جوانی با روحیه و ذائقه متفاوت در زمانی متفاوت، انتظار رفتار مشابهی داشت. 

2. الگوی عرفا و صالحین: ساکت، عابد، سر بزیر، دنبال پست و مقام نیستند، اخلاق مدار،
با تشکیل حکومت روحانیت در ایران و ازدیاد کتاب های عرفانی، این نوع سبک زندگی نیز به کرات بین جوانان و طلبه ها دیده می شود. این سبک از زندگی شامل زهد، تقوا، عبادت و پرهیز از گناه است. ورود به عرفان بدون استاد و راهنما، اشتباهی است که متاسفانه با فراوانی روز افزون کتب اخلاقی-عرفانی در بین نسل جوان دیده می شود. ورود به وادی عرفان و سیر و سلوک الی الله همچون موج سواری در اقیانوسی مواج است که اگر بدون امداد باشد، هلاک و نابودی فرد را رقم می زند. افرادی که معمولا به این وادی قدم می نهند دو هدف عمده دارند: یکی کسب الهامات و فیوضات الهی همچون طی الارض، چشم برزخی، دیدار فرشتگان و جن و بدست آوردن علم غیب؛ و ثانیا انجام دستورات الهی در قرآن کریم و سنت رسول الله(ص) و فرامین اهل بیت(ع).
این سبک زندگی اگرچه حق است و بر درستی آن هیچ تردیدی وجود ندارد لیکن با سبک زندگی مدرن امروزی دچار تضادی جدی است و عموما، افرادی که در این وادی قدم می نهند در زندگی خود دچار عقب ماندگی مفرط می شوند و نمی توانند با اقتضائات روز مثل درس و دانشگاه و سیاست و قدرت، کنار بیایند. از طرفی سختی و فشار اینگونه زیستن، فشاری روانی زیادی به فرد وارد می کند که حتی می تواند منجر به دین زدگی و کفر فرد نیز شود. لذا ورود به این وادی برای عوام جامعه، نباید توصیه شود مگر زیر نظر یک استاد ماهر مثل مرحوم شیخ رجبعلی خیاط(ره).

3. الگوی منافق مقدس مآب: مذهبی، زیرک، بی غوغا و سر و صدا، رفیق باز، زیاد عملگرا نیستند، تودار
گونه ای دیگر از سبک زندگی اسلامی که طرفداران زیادی نیز دارد در زیر مجموعه این سبک زندگی قرار می گیرد. در این الگو، فرد عامل در ظاهر به نظر می رسد که مومن و مخلص است و ارتباط و همبستگی زیادی نیز با تمام جریان ها و گروه ها دارد ولی در باطن اهداف و نیازهای شخصی خود را دنبال می کند. از شاخصه های این مدل نیز می توان به خودخواهی، بلندپروازی هوشمندانه، غرور، تکبر، محافظه کاری افراطی، عافیت طلبی(راحت طلبی) و سکوت و عدم پذیرش خطاهایشان اشاره کرد. با تشکیل نظام دینی در ایران، این جور زیستن طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است. این افراد به دلیل بافت دینی جامعه ایرانی و به علت زد و بند و تاخت و پاخت با تمام افراد (بخوانید رفیق بازی) طرفداران زیادی دارند و عموما در محیط های اجتماعی و سیاسی، انسان های موفق و محبوبی نیز هستند(تا وقتی گندشان در نیامده است). امروز به جرئت می توان گفت که اکثریت قاطع سیاست مداران و مسئولان موفق، در این طبقه قرار می گیرند؛ چه اینکه اگر غیر از این بود نمی توانستند در جامعه ایرانی پیشرفت کنند.
نگارنده پس از حضور ده ساله در بدنه یک تشکل معروف که ملاک کارگزینی و استخدام در بسیاری از دستگاه ها نیز به شمار می آید و بررسی افرادی که توانسته اند در این بدنه پیشرفت کنند و پست های مهمی در دستگاه ها به دست بیاورند به این نتیجه رسیدم که اینگونه افراد سه اصل مهم را پیش روی خود قرار می دهند (جالب این است که این سه اصل، مو به مو در صدر اسلام توسط ابوبکر و عمر و عثمان عملیاتی شده است و کشف تازه ای نیست!):
اصل اول: قید آرمانخواهی را در محیط های اجتماعی بزنید! به خودتان حالی نمایید که چاره ای ندارید تا رول بازی نمایید. پس ابدا شخصیت و تفکرات واقعی تان را به کسی بروز ندهید. و مطلقا طوری رفتار ننمایید که از جمع جدا شوید یا حمایت جمع و دیگران از شما برداشته شود.رمز این کار این است که زیرک باشید! گوش باشید! کم حرف بزنید، کم کار کنید ولی خروجی های رفتاری تان را هوشمندانه گردانید.
اصل دوم: تا آنجا که می توانید با مافوق تان گرم بگیرید. هرجایی که می رود کنارش باشید و نظر او را درباره مسائل مختلف تایید کنید و او را در اجرای تصمیماتش یاری کنید و در مقابل هر کسی که با او مخالف بود مسالمت آمیز و رسمی جبهه بگیرید (یعنی دعوا نکنید).
اصل سوم: به جای اینکه دنبال کسب مسئولیت جدید باشید و بخواهید خالصانه خدمت کنید، دنبال کسب مشاغلی باشید که بیشتر شما را در چشم قرار می دهد. مثلا اگر در انجمن دانشگاهتان عضو هستید بجای اینکه بروید مدیر نشریه و وبلاگ انجمن شوید، بروید مسئول انجمن تان در ارتباط گیری با مسئولین و فعالین دانشجویی شوید. این به شما کمک می کند زودتر و بیشتر شناخته شوید. البته طبیعی است که باید روابط عمومی خوبی نیز داشته باشید.
اصل چهارم: همزمان با آنکه این سه اصل را پیگیری کردید، هوشمندانه طالب قدرت باشید تا بتوانید جای مافوقتان را بگیرید. پس از آن می توانید با بکارگیری رموزی دیگر، به سرعت پیشرفت کنید.
البته بدیهی است که این سبک زندگی، الگوی عملیاتی منافقان در کل تاریخ بوده است و در نگرش عوام جامعه به «زرنگی» یاد می شود و در تضاد کامل با ارزش ها و آرمانهای اسلام عزیز است. دارندگان این نوع سبک زندگی، امروزه در بین بسیاری از مردم ایران، شخصیت های بسیار پست و نفرت انگیزی قلمداد می شوند. پس اگر دین دارید که نمی توانید اینگونه باشید و اگر دین ندارید نیز لااقل آزاده باشید! (سخن امام حسین(ع))

4. الگوی مدرن و غربگرا: اهل مد روز، زندگی غیر مذهبی، تک پر، مادی گرا، روشنفکر
با بروز پدیده دین زدگی، رواج فرهنگ سکولار(نظریه جدایی دین از سیاست و حکومت) و سبک زندگی مدرن، این تیپ زندگی نیز طرفداران زیادی پیدا نموده است. آنچه من در وجه مشترک دارندگان این نوع تیپ در بین مردم جامعه مان دیده ام «مذهبی نبودن(زیاد به چیزی پایبند نیستند، چون چارچوب دینی و فکری خاصی ندارند و به اصطلاح روشنفکر هستند اگر فرصت پیدا کنند دست به هر رفتاری می زنند)، سادگی و صداقت داشتن(واقعا این وجه از زندگی شان خیلی جذاب و پسندیده است البته به همین دلیل هم خیلی زود فریب می خورند یا فریب داده می شوند)، هر روز یک جور لباس می پوشند(به مد پیش می روند)، سنتی فکر نمی کنند، دم از وطن پرستی می زنند ولی در اولین فرصتی که گیرشان بیاید به خارج از کشور پناهنده می شوند، خیلی اهل مطالعه و پیشرفت و هنر هستند، عمده فکر و ذهنشان به مسائل مادی است(اگر مرد باشند دنبال پول و پیشرفت اصولی می روند، اگر زن باشند دنبال خوش گذرانی و لذائذ زندگی).
وقتی بچه اند سرشان با بازی و کلاس علمی و موسیقی سرگرم می شود و وقتی جوان هستند دنبال تیپ زدن و مد روز گشتن هستند. پیری هایشان هم به روال جوانی شان می گذرد و اصطلاحا روحیه شادی دارند! البته این طرز تفکر در بین نسل امروز طرفداران زیادی دارد. من درصد بالایی از کسانی که امروز در دستگاه های دولتی و خصوصی مشغول می بینم آدم هایی با چنین خلق و خوی هایی است. کار کردن با صاحبان چنین شخصیت هایی آسان است چون ادعا و تکبر ندارند ولی چون به چارچوب خاصی هم تعلق ندارند امکان لغزش شان هست. معمولا کسانی که در خانواده های آزاد و در دامن مادرانی کم مذهبی یا غیر مذهبی تربیت می یابند اینطوری بار می ایند! طرز تفکر ثابتی ندارند. یک روزی این طرفی هستند و یک روز آن طرفی. به قول روزنامه ها، محافظه کار نیستند! معمولا رسانه های غیر دینی و غربی، علاقه عجیبی به اینجور شخصیت ها دارند! نه می توانم بگویم آدم های بدی هستند و نه آدم های خوبی! آدم های معمولی ای هستند و به نظرم برای زندگی در دنیا و فقط «دنیا» خوب تربیت یافته اند.
دوست دختر/پسر داشتن برایشان ارزش است و یک جور تکامل به حساب می آید. البته همانطور که می دانید، دوست دختر/پسر داشتن از منظر قرآن به شدت طرد شده است(1)
تمام رسانه ها اعم از ماهواره و تلوزیون و مجلات و سایت های فراوان اینترنتی، در حال دامان زدن به این سبک زندگی هستند. اصولا اگر بخواهید در ساختار دنیای مدرن امروز پیشرفت کنید و در میان مردم انسان موفقی قلمداد شوید باید چنین سبک زندگی مادی گرایانه ای داشته باشید! ولی اگر مذهبی هستید یا به آخرت اعتقاد دارید توصیه می کنم این نوع سبک زندگی را انتخاب نکنید چون اصولا با تمامی هنجار ها و ارزش ها و باید و نباید های دینی در تضاد است.

5. الگوی گوسفندی: بی خیال، بی غوغا و سر و صدا، با پشتکار، گوش بودن، آرامش همیشگی
شاخص ترین مولفه چنین سبک زندگی ای، نداشتن شور و حرارت جوانی و سیاسی و رفتارهای انقلابی است. عمده خانم های محترم در این دسته قرار می گیرند و به همین دلیل است که مدیریت زن ها در سیستم های گروهی راحت تر است. این دسته از آدم ها، دغدغه و فکر خاصی ندارند و اصطلاحا انسان های بی خیالی هستند! خیلی وقت ها نا نیمه ظهر می خوابند و اصلا اهل ورزش و برنامه ریزی و فعالیت های غیرکاری هدفمند نیستند. کیلیویی پیش می روند و زندگی را سخت نمی گیرند. کم حرف هستند و معمولا گوش هستند تا زبان! خیلی خوب گوش می دهند و اهل واکنش تند و پر حرارت نیستند. کاری به دور و اطرافشان ندارند و هیچ ادعایی هم ندارند. مردم بیشتر دوستشان دارند چون اصلا دشمنی ندارند که دوستشان نداشته باشد! مصداق واقعی «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» هستند! راحت می شود با آنها انس گرفت. بهترین حالت برای زندگی و لذت بردن از زندگی است: بدون دغدغه و فکر و خیالی! زیاد اهل فعالیت نیستند ولی اگر فعالیتی رو انجام دهند با پشتکار و دائمی انجام می دهند. معمولا در هر رشته ای که وارد شوند موفق می شوند اگرچه ممکن است این موفقیت زیاد به چشم مردم نیاید! پیروزی هایشان را مدیون «گوش بودن»، «پشتکار» و «با مردم بودنشان» هستند. شخصیت سردی ندارند ولی داغ هم نیستند.
توصیه نمی کنم چنین شخصیتی برای خودتان الگو قرار دهید. چون داشتن اینجور شخصیت هایی، به ژنتیک و ذات هر کس بر می گردد. از نظر بسیاری از افراد جامعه، چنین شخصیت هایی آدم های ضعیفی هستند. به عبارت دیگر اگر شما ذاتا، آدم تهاجمی و بیش فعال و باهوشی باشید و بخواهید مرتب به خودتان فشار بیاورید که فلان کار را نکنم، فلان حرف را نزنم، فلان لباس را نپوشم و از اینگونه تصمیمات برای نفس خودتان بگیرید ... مرتب به خودتان انرژی منفی وارد می کنید و استعداد های خودتان را سرکوب می کنید. البته زیاد دوام نخواهید آورد و مجبور می شوید تیپ دیگری برای خودتان برگزینید!

6. الگوگیری نسبی مثبت گرا: بی ادعا، اهل عمل، هم اهل خطا هستند هم اهل اصلاح، به معنی واقعی کلمه خودشون هستند!
یک گونه دیگر که من خارج از تیپ های دیگر در نظر گرفته ام مجموعی از تیپ های ذکر شده در شمارگان 1 تا 5 است، الگوی شخصیتی نسبی مثبت گراست. این الگوی اخلاقی مجموعه معتدلی از تمام خصوصیات مثبت اخلاقی بالا متناسب با خصوصیات و ویژگی های اخلاقی خاص هر انسان است که می تواند با تعقل، امر به معروف و نهی از منکر(راهنمایی خیر خواهانه)، مطالعه، تحقیق و پژوهش به آن دست یافت. این تیپ می تواند مناسب برای هر انسان کنجکاو، باهوش و فعال که میخواهد با ایمان به خدا و دینش در مسیر تعالی دنیوی و معنوی حرکت کند می باشد. در این جور شخصیت، فرد واقعا انسان خوبی است و می خواهد بهتر شود ولی مرتکب خطاهایی هم می شود(که ممکن است از نظر خودش، خطا نباشد ولی از نظر دیگران خطا تلقی شود) که سعی می کند با کسب علم و نظرات دیگران و از همه مهمتر «تجربه»، آنها را اصلاح کند. مهمترین رکن زندگی اینگونه افراد بعد از عقل، تجربه است. این افراد واقعا انسان های پخته و بزرگ منشی هستند. این دسته از افراد انرژی های درونی خود را در چند دسته تنظیم می کنند و سعی می کنند با برنامه ریزی هوشنمندانه، آنها را هدف ببخشند. زیاد اهل حرف و شعار نیستند(چون به این نتیجه رسیده اند که حرف زدن زیاد خوب نبست! نه اینکه ذاتا آدم های ساکتی باشند). مرد عمل هستند! بعضی وقت ها کارهایی می کنند که هیچ آدم نرمالی نمی کند. به شدت آرمانگرا هستند ولی چون به مرور زمان با تجربه و عاقل (به معنی واقعی کلمه) شده اند زیاد اندرون خود را بروز نمی دهند. اهل دو رویی نیستند ولی تا حد زیادی محافظه کار هستند. از بچگی روح بزرگی دارند و همیشه به قله ها فکر می کنند. از رفتارشان و گفتارشان معلوم است که چه روحیه ای دارند. معمولا رک و رو راست صحبت می کنند و دوستانه و خالصانه، راهنمایی تان می کنند. انسان های شرافتمندی هستند. برعکس خیلی از پیرمردهای امروزی، اگر به آنها «حاجی» بگویید خوششان می آید. فکر می کنم، چنین شخصیت هایی بیشتر به مدل «شهیدان» شباهت دارند.

نمی دانم حقیقتا کدام یک از شخصیت هایی که در بالا ذکر کرده ام موفق تر هستند! ولی به نظر من در سیستم سیاسی و اجتماعی کشور ما (و کلا در تمامی جوامع)، آدم های ریاکار موفق ترند و زودتر می توانند پیشرفت کنند( شخصیت شماره 3: منافق مقدس مآب). بعد از این شخصیت، الگوی زندگی گوسفندی نیز برای موفقیت، سبک زندگی بهتری به شمار می آید. چون مدیران در سیستم های اداری که ساختار سلسله مراتبی دارد، بهتر می توانند به این افراد اعتماد کنند(شخصیت شماره 5: الگوی گوسفندی). شخصیت های دیگر هم هر کدام خریدارانی دارد که لازم نمی بینم در اینجا به آن بپردازم.

سعی خواهم کرد به مروز زمان که مطالعه ام را زیاد کردم این متن را کامل کنم. علی الخصوص سعی می کنم به استناد این نوشته در آینده از آیات قرآن و سخنان گهربار امیرمومنان علی(ع) در نهج البلاغه استفاده کنم. 

1. الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُۆْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ . امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست ‏خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است
http://negar.charchoob.com/?p=4488

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۱۷
سید ابوالفضل هاشمی

روانشناسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی