دفتر مشق

روزهای زندگی

روزهای زندگی

دفتر مشق

* بسم الله الرحمن الرحیم
* دفتر مشق روزهای زندگـی
* نویسنده: مهندس سید ابوالفضل هاشمی
* شروع بلاگری از 18 آبان 1391 پنج شنبه

آخرین نظرات

ویژگی افراد خود بزرگ بین

شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۱۵ ب.ظ
 در روان‌شناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت‌های درونی است.نارسیسیسم افراطی براساس خصیصه‌های روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی می‌شود و آن را نوعی اختلال روانی می‌دانند.روانشناسان این روزها بسیار بیشتر از گذشته تاکید می کنند که باید خود را دوست بداریم و برای وجودمان ارزش قائل شویم. دوست داشتن خود خیلی هم خوب است و باعث اعتماد به نفس، پیشرفت و رسیدن به آرزوها می شود، اما تا آنجا که به خودشیفتگی نرسد. خودشیفتگی یعنی تنها و تنها دیدن خود و به حساب نیاوردن دیگران که به سرعت باعث پراکنده شدن اطرافیان از دور و بر ما می شود.

ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت خودشیفته
خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:
1.احساس خودبزرگ بینانه ای به صورت مهم پنداشتن خود (self-importance) داشته باشد (مثلاً در موفقیت ها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایسته ای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد او را آدم بزرگ و مهمی بدانند).
2.مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.
3.معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا می توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
4.احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.
5.احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نا معقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خودبه خودتسلیم خواسته هایش شوند.
6.در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
7.فاقد حس همدلی (empathy) باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
8.اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می کنند.
9.رفتار و نگرشهایش پرافاده (arrogant) و تکبر آمیز باشد.
در این گزارش 20 نشانه آدم های خودشیفه را برای شما می گوییم. بخوانید تا ببینید خود شیفته هستید یا خیر:
1 – خودشیفته ها دوست دارند دیگران را هدایت کنند و به آنان امر ونهی کنند
2 – خودشیفته ها تارک دنیا هستند
3 – مردان به خصوص مردان جوان بیشتر در معرض خودشیفتگی هستند
4 – خودشیفته ها معتاد به کار کردن هستند، ضمن اینکه در کار هم صبر کافی ندارند و به اجبار کار می کنند
5 – خودشیفته ها اغلب دروغ می گویند تا بهتر از دیگران به نظر برسند
6 – خودشیفته ها به جذابیت ظاهری و لباس پوشیدن خیلی اهمیت می دهند
7 – خودشیفته ها بیشتر از دیگران تمایل به بد و بیراه گفتن دارند
8 – خودشیفته ها صبر می کنند تا حرف دیگران تمام شود و بعد خودشان شروع به حرف زدن می کنند
9 – خودشیفته ها نیازها و خواسته های خودشان را نسبت به دیگران در اولویت قرار می دهند
10 – خودشیفته ها به روابط کوتاه مدت بیشتر علاقه دارند
11 – خودشیفته ها در روابط با دیگران آنها را فریب می دهند
12 – خودشیفته ها نسبت به آزار دیگران احساس پشیمانی نمی کنند
13 – دیگران تمایل زیادی به قطع رابطه با خودشیفته ها دارند
14 – خودشیفته ها از انتقاد بیزار هستند
15 – خودشیفته ها وقتی دست رد دیگران به سینه شان می خورد، تمایل به تنبیه آنها دارند
16 – خودشیفته ها با کم ارزش جلوه دادن دیگران در پی جلب تحسین برای خود هستند
17 – نزدیکترین افراد به خودشیفته ها معمولا همزمان هم به آنها عشق می ورزند و هم آنها را نادیده می گیرند
18 – خودشیفته ها تظاهر می کنند که از جنس مخالف خوششان نمی آید
19 – خودشیفته ها در حرف هایشان نام دیگران را از قلم می اندازند تا خود مهمتر به نظر آیند
20 – خودشیفته ها بیش از حد درباره خانواده ایده آل لاف می زنند، در حالیکه خودشان می دانند چنین خانواده ای ندارند!
http://www.niksalehi.com/new/216990.html


روان شناسان با طرح پرسشنامه‌هایی احساس خود کم‌بینی افراد خودشیفته را تشخیص می‌دهند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از برنا، افراد خودشیفته همیشه احساس خوبی نسبت به خود دارند اما این افراد در مقابل روان شناسان همیشه به احساس خود کم‌بینی اعتراف می‌کنند. روان شناسان با انجام تحقیقات و طرح پرسشنامه‌هایی می‌توانند حس کم‌بینی را در افراد خودشیفته تشخیص دهند.
افرادی که میزان خودشیفتگی بالایی دارند، در واقع حس خود کم‌بینی خود را به نحوی پنهان و ارضا می‌کنند. افراد خودشیفته هم به آن‌چه که خودشان ادعا می‌کنند، اعتقاد ندارند.
بر اساس گزارش لایو ساینس، خودشیفتگی یا «نارسیسم» نوعی اختلال روانی است که براساس خصیصه‌های روانی و شخصیتی در عشق افراطی به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی می‌شود.
http://www.niksalehi.com/new/155171.html#افراد خودشیفته احساس خودکم‌بینی دارند


خودشیفته های محترم بخوانند

خود شیفتگی می تواند یک مانع جدی در روابط و مناسبات میان فردی باشد. ویژگی های یک شخصیت خود شیفته می تواند به عنوان یک عامل منفی به هر ارتباطی ضربه وارد کند.
زنان و مردان شیفته
هر چند تمام افراد تا حدی دارای ویژگی های خودشیفتگی هستند و گاهی آن را از خود بروز می دهند اما افرادی که به طور خاص مبتلا به خودشیفتگی هستند ممکن است درباره توانایی های خود غلو کنند، محتاج توجه، شگفتی، تعجب، مهربانی و .. بسیار زیاد باشند و این امر می تواند برای یک ارتباط به ویژه هنگامی که خودپسندی و خودشیفتگی خود را نشان می دهند بسیار مضر باشد.

در ادامه این یادداشت به برخی ویژگی های شخصیتهای خود شیفته و نحوه تاثیر آن بر ارتباطات را متذکر می شویم.
– بی شرمی 
شخصی که تا حد بیمارگونه مبتلا به خودشیفتگی است کم کم احساس شرم و حیای خود را از دست داده و یا حداقل بسیار کمتر از سایر افراد احساس شرم و حیا خواهد کرد. این بدان معناست که چیزهایی که باعث می گردد دیگران به طور طبیعی احساس شرمساری کنند بر روی این افراد تاثیر مشابه ندارد و بنابراین بازی کردن با احساسات دیگران، استفاده و سواستفاده از سایر افراد و دست انداختن آنها باعث هیچ گونه تاثیری در وی نمی گردد و احساس شرمساری نمی کند که همین موضوع آنها را خطرناک می سازد. برای آنها به بازی گرفتن احساسات طرف مقابل باعث شرمساری نیست زیرا آنها همیشه خود را بالاتر از دیگران می بینند. آنها چیزی را می خواهند پس آن را به دست می آورند. صرفنظر از اینکه این کار چه تاثیری بر روی سایرین دارد چندان مهم نیست.
– تصویر ذهنی تحریف شده از خود 
افراد سالم قادر به درک و شناخت عیوب و ایرادهای خود هستند، هر چند ممکن است برای شان ساده نباشد که بپذیرند باید قدری صبورتر باشند چون پرخاشگر است، باید فروتن باشد چون خودخواه است و یا باید قدری مودبانه تر صحبت کند چون کمی بی ملاحظه است و .. اما به هر حال به این عیوب واقفند در حالی که در افراد خودشیفته، شخص خودش را کامل می بیند لذا هیچ انگیزه ای برای بهبود ندارد و لذا هر گونه تغییری دور از انتظار خواهد بود.
افراد سالم قادر به درک و شناخت عیوب و ایرادهای خود هستند، در حالی که در افراد خودشیفته، شخص خودش را کامل می بیند لذا هیچ انگیزه ای برای بهبود ندارد
-متلاشی کردن و از هم گسیختن دیگران 
معمولا افراد خودشیفته احساس برتری و فوق العادگی می کنند لذا اگر ارزش و اعتبارشان به خطر بیفتد به قیمت نابود کردن و حتی متلاشی ساختن زندگی دیگران سعی در اصلاح امورات خود دارند. آنها دیگران را لگد مال می کنند، مقام و منزلت آنها را پایین می کشند، آنها را پست و زبون می کنند و یا حتی آنها را بی حرمت و آلوده می کنند تا خود احساس برتری نمایند. این موضوع به طور خاص در ارتباطات مشترک است. اگر شما با یک شخص خودشیفته ازدواج کنید، آنها مرتبا با تضعیف اعتماد به نفس شما و خوار و خفیف کردن شما خودش را احیا خواهد کرد و این یعنی اینکه شما سالها باید با این تفکر که موجودی پست و بی ارزش هستید و تنها هدف شما ارایه خدمات و سرویس به اوست با او زندگی کنید.
افراد سالم قادر به درک و شناخت عیوب و ایرادهای خود هستند، در حالی که در افراد خودشیفته، شخص خودش را کامل می بیند لذا هیچ انگیزه ای برای بهبود ندارد.
برای بیشتر افرادی که متحمل اختلال خودشیفتگی هستند دیگران تنها وسیله ای هستند که به آنها کمک می کنند به اهداف شان برسند
-طلبکار بودن 
افراد خودشیفته خودشان را افرادی خاص و برتر تصور می کنند یعنی اینکه گاهی احساس می کنند باید مطلوب و خواستنی باشند و خواسته هایشان باید به طور اتوماتیک و بدون هر گونه پرسشی اجابت شود. آنها نسبت به چنین رفتاری احساس طلبکارانه و مدعی دارند لذا هنگامی که این امر محقق نشود دچار عصبانیت های بی دلیل و یا خشم و غضب خود پسندانه ای میشوند.
برای بیشتر افرادی که متحمل اختلال خودشیفتگی هستند دیگران تنها وسیله ای هستند که به آنها کمک می کنند به اهداف شان برسند.
-نادیده گرفتن دیگران 
برای بیشتر افرادی که متحمل اختلال خودشیفتگی هستند دیگران تنها وسیله ای هستند که به آنها کمک می کنند به اهداف شان برسند و بنابراین طرز تفکر آنها نسبت به سایرین این است که چگونه می توانند برای چیزی که می خواهند از حمایت آنها بهره برداری شخصی کنند. شخصی که به خواسته های این گونه افراد تن درندهد، کسی که موافق این گونه افراد نباشد و یا کسی که آنها را آنگونه که خود می پندارند برتر و خاص نداند، از نظر این افراد وجود خارجی نداشته و به چشم شان نمی آید. به همین دلیل آنها گاهی با مردم بی ادبانه و یا به طور نامناسب رفتار می کنند زیرا از نظرشان دیگران تنها ابزاری هستند که باید مورد استفاده شان قرار دهند.
http://www.niksalehi.com/hamechiz/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D9%85-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF.html#خودشیفته های محترم بخوانند


تو بزرگ نیستی, خودبزرگ بینی

خودبزرگ بین ها چرا خودشیفته می شوند
خودبزرگ‌بینی یا خودشیفتگی نوعی اختلال است که با احساس عمیق اهمیت به خود و تصور بی‌نظیر بودن مشخص می‌شود. خودبزرگ‌بین‌ها خودشان را آدم‌های خاصی می‌پندارند و انتظار دارند به‌طور خاصی با آنها رفتار شود...
تحمل انتقاد برایشان سخت است و در مقابل انتقاد، خشمگین می‌شوند و منتقد را به نادانی و حماقت متهم می‌کنند. خود را قوی، مشهور و بسیار دانا قلمداد کرده و انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند و از آنجا که بزرگ‌بینی آنها در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی‌شان شکننده است و مسایل بین‌فردی، شغلی و فقدان‌های زیادی دارند که با رفتارخود، آنها را به وجود می‌آورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی‌ای نسبت به آنها ندارند.
روان‌پزشکان می‌گویند وجود ۵ علامت از بین علایم زیر برای تشخیص خودشیفتگی ضروری است:
▪ فرد احساس خودبزرگ‌بینی مبنی بر مهم بودن خود دارد. مثلا در دستاوردها و استعدادهای خود مبالغه می‌کند.
▪ فرد همیشه احساس موفقیت، قدرت، زیبایی و عشق به خود دارد.
▪ معتقد است فردی استثنایی و خاص است و فقط افراد (یا نهادهای) خاص می‌توانند او را بفهمند یا با او نشست و برخاست داشته باشند.
▪ احساس برتری یا شایستگی دارد. یعنی انتظارهای غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موافقت حتمی با توقع‌های خود دارد.
▪ در روابط بین‌فردی استثمارگر است. یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهره‌کشی می‌کند.
▪ فاقد حس همدلی است. نسبت به شناخت و همانندسازی با احساس‌های دیگران تمایلی ندارد و فقط به مشکلات خود فکر می‌کند.
▪ همیشه معتقد است دیگران به او حسودی می‌کنند.
▪ رفتارهای خودخواهانه و پرنخوت نشان می‌دهد.
خودشیفته‌ها را در یک تقسیم‌بندی می‌توان به گروه‌های زیر تقسیم کرد:
۱) خودشیفته نخبه‌گرا: این عده احساس افتخار و قدرت می‌کنند و تمایل دارند مقام و موفقیت‌های خود را به رخ دیگران بکشند. نخبه‌گرا معمولا در حال ترقی است و شدیدا به ارتقای درجه خود مشغول است.
۲) خودشیفته عاشق‌پیشه: تمایل دارد اغواگر باشد، با این حال از صمیمیت واقعی اجتناب می‌کند. این‌گونه افراد خیلی دوست دارند افراد ساده لوح و از لحاظ هیجانی نیازمند را وسوسه کنند و آنها را طوری به بازی بگیرند که به طور فریبنده‌ای نشان دهند دوست دارند با آنها رابطه نزدیکی داشته باشند، با این حال تنها علاقه واقعی آنها این است که به‌طور موقت از دیگران بهره‌کشی کنند.
۳) خودشیفته‌های غیراخلاقی: این دسته بی‌وجدان، فریبکار، خودپسند و استثمارگرند. حتی وقتی معلوم می‌شود آنها به خاطر انجام دادن رفتار غیرقانونی گناهکار هستند، نگرش بی‌اعتنایی دارند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که انگار قربانی را باید به‌خاطر بی‌توجهی به آنچه روی داده است، سرزنش کرد!
۴) خودشیفته‌های جبرانی: این گروه منفی‌گرا و لجبازند و می‌خواهند احساس‌های عمیق حقارت‌شان را خنثی کنند در نتیجه می‌کوشند خود را برتر و استثنایی جلوه دهند.
۵) خودشیفته‌های بزرگ‌تر: گاهی اجتماع باعث می‌شود که افراد به‌صورت کاذب دچار اعتمادبه‌نفس شوند یعنی بله‌قربان‌گویی‌ها و تعریف و تمجید بیش از اندازه و بها دادن‌های بی‌مورد که به‌صورت ریاکارانه و چاپلوسانه است، می‌تواند بستری شود برای اینکه افراد تصور کنند نسبت به دیگران برتری دارند. کم‌کم فرد باورش می‌شود که من آدم مهمی هستم، من زیباترین هستم و بهترینم، در حالی که حتی شاید افرادی که این جمله‌ها را به فرد می‌گویند اصلا اعتقاد واقعی به این تعریف و تمجید‌ها نداشته باشند. این افراد حس می‌کنند که برتر از دیگران هستند و تحمل انتقاد ندارند. اگر کسی از آنها انتقاد کند، ممکن است واکنش‌های پرخاشگری نشان ‌دهند یا بی‌اعتنایی ‌کنند. آنها برای حرف دیگران ارزشی قایل نیستند و فقط مسایل و مشکل‌های خودشان را مهم می‌دانند. این افراد در روابط بین‌فردی دچار اشکال می‌شوند و به‌تدریج از سوی دیگران طرد می‌شوند.
کم‌کم مشکل‌های بین‌فردی و شغلی برایشان ایجاد شده و احساس همدلی‌شان با دیگران از دست می‌رود و به مرور دچار افسردگی شده و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. آنها از بیرون بزرگ هستند اما از درون تو خالی هستند. همین مساله باعث می‌شود در بعضی موارد به سمت موادمخدر و مشروبات الکلی گرایش پیدا کنند.
منبع: psychologytoday
ترجمه: مژگان کریمی
http://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/psychbiology/c12c1283687856_his_fascination_p1.php/%D8%AA%D9%88-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C


۵۰ ویژگی افراد خودشیفته:

بعضی از روانشناسان اعتقاد دارند همه انسان‌ها درصدی خودشیفته هستند، اما آنچه از آن به عنوان اختلال شخصیتی خودشیفتگی نام می‌برند، به مواردی گفته می‌شود که درصد خودشیفتگی بیش از حد معمول باشد.

دکتر فرهنگ هلاکویی: بعضی از روانشناسان اعتقاد دارند همه انسان‌ها درصدی خودشیفته هستند، اما آنچه از آن به عنوان اختلال شخصیتی خودشیفتگی نام می‌برند، به مواردی گفته می‌شود که درصد خودشیفتگی بیش از حد معمول باشد. در اینجا ۵۰ ویژگی آدم‌های خودشیفته را برمی‌شماریم و در انتها می‌بینیم که چقدر خودشیفته هستیم.
۱- شخص خودشیفته احساس و باور و اعتقادی به بزرگی خوبی و اهمیت و به درد بخور بودن خودش دارد که در گفتارش نیز به راحتی دیده میشود. فکر می کند تاثیر زیادی بر دیگران و زندگیشان دارد. با تمام وجود این احساس را دارد. دیگران را کمتر و کوچکتر از خود می بیند.
۲- خود را استثنایی و منحصر به فرد می داند. مثلا: نام او، بهترین اسم است، زمان تولدش بهترینه، شهر یا محلهء تولد ش جایگاه خاص تاریخی دارد و ۵۰۰ سال قبل فرد مهمی در آنجا متولد شده. توقع دارد دیگران او را استثنایی بدانند، ورودش به مهمانی باید کاملن محسوس باشد.
۳- فکر می کنند همیشه حق با آنهاست. دیگران باید نظر آنها را در مورد رنگها و طعمها بپذیرند و باید به حقانیت او اعتراف کنند. جایی برای گفتگو در این موارد اختلاف نمی دانند.
۴- همیشه از دیگران استفاده و سوء استفاده می کنند. مدتی به شما توجه و محبتی می کنند تا شما را به کاری بگیرند و بعد از مدتی بنا به دلایلی و به بهانه ای شما را رها می کنند.
۵- به خود حق می دهند که دیگران را میتوانند مورد استفاده قرار دهند. مثلا اگر شما یک ساعت وقت به آنها بدهید، اگر آنها برای مدت بیشتری از شما کمک خواستند، آنها فکر می کنند شما حق اعتراض ندارید (در برخوردهایشان خیلی دقیق دودوتا چهار تا می کنند).
۶- اصولن توانایی همدردی و همدلی ندارند و خود را جای دیگران نمی توانند بگذارند. از بچه های چند ماهه و چند ساله توقعات بسیار زیادی دارند. اگر ظاهرن سخن از همدردی می کنند، ولی کاملن سطحی و ظاهری است و آن حال و احساس را در آنها نمی بینید. وقتی از شما تشکر می کنند، طوری آن را ادا می کنند که خودشان در آن مطرح باشند (خودنمایی).
۷- موضوعها و مسایل خودش مهم و منحصر به فرد هستند. هیچ کسی تجربه های او را نداشته. همه چیزهای مربوط به او بی همتاست. مهمترین شب سال، تاریخ تولد اوست. مسایل عمومی خود را عجیب می داند. اگر کسی دروغ به او گفت، می گوید چطور یک نفر به دیگری دروغ می گوید یا خیانت می کند (انگار که اولین بار است چنین اتفاقی می افتد). چرا با من چنین شد، چرا من باید بیمار بشم، چرا عزیزان من باید مریض شوند.
۸- نیاز شدید به توجه دیگران دارد. باید مرکز توجه باشند. بحثهایی را که مطرح می شوند را به رشته خود مربوط می کنند و آنها را از دیدگاه رشته خود بررسی و مطرح می کنند. وقتی توانایی نواختن آلت موسیقی یا گفتن لطیفه بامزه ای ندارد، با خنده زیاد از لطیفه ای بسیار بیمزه، توجه دیگران را به خود جلب می کنند. از مردم انتظار احترام و اطاعت دارند. (پدر و مادرها: هرچه من گفتم بد و غلط را باید انجام بدهی). به دنبال بردگی و مرید و شاگرد شدن هستند. دوست دارند دیگران در خدمت آنها باشند. در ازدواج، می خواهند فرد را برای تمام وجودش داشته باشند.
۹- بسیار شکننده و حساس هستند. ظاهرن محکم هستند، ولی یک حادثه و اشتباه، یا کثیف بودن کراوات، یا اشتباه بودن کراواتی که زده اند، یا حرفی که آنها زده اند، توسط کسی که آگاه هست، تصحیح شود، به هم می ریزند. خشم و کینه و تنفر همیشگی نسبت به افراد پیدا می کنند.
۱۰- به هیچ وجه تحمل نقد را ندارند. هیچ وقت نمی توانید صمیمانه و صادقانه نظر، باور و اعتقاد و حرفش را به نقد بکشید. اگر کار به انتقاد بکشد، جایی برای قبول و پذیرش شما نخواهد داشت. و واکنشهای تند و شدیدی را خواهد داشت. برچسبهایی که به شما می زند، کلامی که استفاده می کند، حوادث نامربوط را به یاد شما می آورد و به دیگران می گوید. مثلن در بحثهای اجتماعی و سیاسی، در مورد دایی دیوانه شما یا دختر شما که طلاق گرفته صحبت می کند که هیچ ارتباطی با موضوع ندارد.
۱۱- در ابتدا کوشش می کند که پذیرفته شود و مورد پسند دیگران قرار بگیرد تا دیگران عقاید او را برتر از دیگران بدانند و ممکن است در ادامه کنترل خود را از دست بدهد. یا نفر اول هستند، یا نفر آخر که صحبت می کنند، و همه باید قبول کنند که مطلبش بهترین بوده.
۱۲- علاقه عجیبی دارند که مورد ستایش و پرستش قرار گیرند. تملق و چاپلوسی (حتی دروغ و زشتش) را دوست دارد.
۱۳- سخت مشغول خود و زندگی خود است. مقدار بیش از حدی از انرژی روانی اش مشغول خود است. همه چیز را از دید خود می بیند. اگر گرسنه است، ۱۰۰ نفر دیگر هم باید غذا بخورند. اگر خسته است، باید مهمانی تعطیل شود و همه به خانه بروند. محل پارک ماشینش باید متفاوت باشد. باید مدام نظر دیگران را راجع به خودش بداند.
۱۴- پر از غرور و تکبر است. افتخار و سرافرازی ندارد. اگر جوان است، جوانی خودش مهم است. اگر مسن است، سن بالا افتخار دارد. اگر از ده می آید، دهاتی ها مهم هستند. اگر شهری است، شهری ها مهمترند. فاصله زیادی بین خود واقعی و خود ایده آل او هست. هنگام ورود به مهمانی به صورتی می آید که همه به او خوش آمد بگویند، او را ببینند. غرور و تکبر مشخصه های او هستند و اگر کسی آن را رعایت نکند، برآشفته می شوند.
۱۵- حسادت و رقابت. حتا نسبت به کسی یا کاری که در حیطه رشته او نیست. اگر از توانایی کسی بگویید، به او بر می خورد، به دنبال عیب و ایرادی در او می گردد، و آن را بی اهمیت جلوه می دهد. اگر می بیند دیگران خانه ای خریدند، او هم باید بخرد. اگر سفر رفته اند یا فرزندی آورده اند، او هم باید این کار را بکند.
۱۶- معتقد است که باید با افراد مهم و معروف در ارتباط باشد. از خانه ای که نزدیک خانه افراد مهمی بوده صحبت می کند. داشتن رابطه با افراد مهم برایش بزرگی می آورد، و برعکس. اگر ناچار به رابطه با افراد سطح پایین جامعه داشته باشد، آنرا مخفی می کند.
۱۷- انتظار دارد که رفتار مردم با او باید با دیگران متفاوت باشد. همه باید برای من از جای خود بلند شوند. فقط به من بگویند که خوش آمدی. فقط باید به من بگویند که چقدر آگاه و دانایید.
۱۸- پر از توقع و انتظار هستند. می خواهند که اولین نفر باشند که دعوتشان می کنید. انتظار دارند اگر ۳ ساعت هم دیر به مهمانی آمد، کسی شام نخورد. توقع و انتظار آنها همیشه با خشم همراه هستند که چرا دیگران متوجه نیستند. حتا برای پرواز هواپیما وقتی که به موقع است و آغاز یک تئاتر و کنسرت هم ناراحت می شوند.
۱۹- انتظار دارد همه قدر او را بدانند و از کاری که کرده تعریف کنند و همه از آن با خبر باشند. اگر مادر یا پدر بوده، فرزندان باید از خوبی های او بگویند.
۲۰- دیگران را به عنوان شئی و کالا می بیند. برای انسان، ارزش انسانی قائل نیست. دیگران را به عنوان نردبانی می بیند که مایل است از آن بالا برود. انسانها وقتی ارزش دارند که او به آنها توجه و یا از آنها استفاده می کند. با ازدواجش، چتری از محبت و لطفش به روی آن فرد و خانواده اش و مردم شهر انداخته و همه باید از او تعریف کنند.
۲۱- بی اعتنا به قانون و حتا اصول اخلاقی است. ظاهرن آن را حفظ می کنند، ولی انتظار دارد برای او استثناء قایل شوند. اگر کسی نمی تواند وارد این ساختمان شود، به او اجازه دهند. برای خود جنبه ای از استثناء قایل است. برخورد صاحب مغازه باید با او بسیار متفاوت باشد. قوانین و اصول اخلاقی در حد تعبیر و تفسیر او اهمیت پیدا می کنند. اعتنایی به قوانین و مقررات ندارد ولی از دیگران توقع و انتظار عمل به آنها را دارند.
۲۲- در کارها اصرار می کند. شما را وادار به کاری می کنند. با گفتن مکرر و تحت فشار قرار دادن شما. کارها را تعقیب می کند و تا رسیدن به نتیجه نهایی نمی ایستد. به گونه های مختلف فشار وارد می کند، تهدید، تشویق، خواستن از مادر شما برای تماس با شما…
۲۳- در مورد خودش، نظری واقع بینانه ندارد. در زمان نقد و قضاوت، خودش را آنگونه که هست نمی بیند. در آینه فکر می کنه که این صورت صورت او نیست. وقتی عکس خود را می بیند، چون تصوری که از خودش دارد، غیر از چیزی است که در عکس هست، خوشحال نمی شود و از یک سن و سالی به بعد دیگر حاضر به گرفتن عکس نیست.
۲۴- برای همه چیز توضیح و توجیه دارد. توان این را دارد که با وجود اینکه کاری بد و غلط کرده، آن را آنقدر بپیچاند که به نوعی خوب جلوه دهد.
۲۵- این فرد اصولا می تواند در روابط احساسی و عاطفی، دیگران را آزار دهد و در روابط جنسی حالتی از خشونت و دیگر آزاری دارند.
۲۶- زمینه ای برای فرافکنی حالات خود دارد. احساس خود را واقعیت خارجی می داند. احساس خود را ملاک ارزیابی و اندازه گیری میداند. تصور می کند اگر او از چیزی لذت می برد، هرچند برای دیگری دردآور است، او هم بالاخره لذت می برد و یا خواهد برد. فکر می کنند اگر کسی به خاطر دیگری رنج ببرد، آدم خوبی بوده و عشق خود را به او نشان داده است.
۲۷- به دلیل اینکه موجوداتی بدون مقصود و بدون معنی در زندگی هستند، ولی چون هدف جو و به دنبال هدفهای مشخصی در زندگی هستند، و در سطح می دوند، با اینحال حوصله شان از خودشان سر میرود. اغلب همه چیز را به صورت حداقل به پایان میبرند. اگر مدرک باید بگیرند، در حد قبولی، اگر کاری را باید انجام دهند، هم همینطور.
۲۸- زمینه ای برای دلیل تراشی و خیال بافی دارند. موضوعات را با استدلالهای عجیب و غریب همراه می کنند. اگر آسیبی به شما زدند، می گویند که این آسیب باعث آگاهی شما می شود تا دیگر گرفتار مسایل دیگر نشوی.
۲۹- موجوداتی تنها هستند. خود و دیگران را بد میدانند. فکر می کنند از رابطه جز درد و رنج چیزی به دست نمی آید. تنها و بی کس اند. جدا هستند. ادعای استقلال می کنند ولی بدون رابطه با دیگران، جدا از دیگران هستند. وجودی خالی دارند، و این حوصله شان را از خود و زندگی سر میبرد. آماده اند دیگران و یا چیزی را در خود جا دهند و یا به نوعی وجود خالی دیگری را پر کنند.
۳۰- با واقعیت دنیای خارج خود کاری ندارند. تصورات و تخیلات خود را واقعی می دانند.
۳۱- بیشتر اوقات آرزوهای خود را به عنوان واقعیت می بینند. اگر چیزی را دوست دارند، آن اتفاق افتاده است. و متوجه نیستند که این اتفاق مربوط به آینده هست.
۳۲- در مورد گذشته و آینده همیشه با اغراق و کوچک و بزرگ کردنهای عجیب و غریب همراهند. اگر بخواهند مهمانی را مهم جلوه دهند، آنگونه تعریف می کنند که انگار چنین مهمانی تا بحال اتفاق نیفتاده. و اگر بخواهند آن را خراب کنند، به عنوان یکی از بدترین حوادث زندگی خود می کنند.
۳۳- کوشش می کنند که همیشه جالب و جذاب باشند. در آرایش خود، بیان خود، برخوردشان، کاربرد لغات و کلماتشان میشود دید.
۳۴- حالت همیشه قانع و راضی کننده دیگران دارند. دیگران را مجبور به رسیدن به نتیجه ای می کنند که مورد توجه آنها بوده است.
۳۵- گفتار کلی دارند. مباحث را در جزییات نمی بینند و می توانند منظور خود را به راحتی به هر طرفی حرکت بدهند و معمولا در نظراتشان دقت وجود ندارد.
۳۶- فکر می کنند که از عهده همه کارها بر می آیند. اگر از اول به دنبال نقاشی رفته بودند، الان نقاش بزرگی بودند، ….
۳۷- تفاوتها و اختلافات کوچکی را که دیگران با آنها دارند را می بینند. اگر حرفی بزنید که کمی با آنها مختلف و متفاوت باشد، آنرا به عنوان یک اشکال و زمینه ای برای کوبیدن شما و جنگی بزرگ می دانند.
۳۸- چون بی توجه، بی اعتنا هستند و به بود و نبود یا تغییرات دیگران اهمیت نمی دهند، از دید آدمهای سطحی به نظر خونسرد و مطمئن و در کنترل هستند.
۳۹-ادعاها و گفتارهای دروغ و فریبنده زیادی دارند. بعضی وقتها پس از گذشت زمان، آن دروغ ها را به شکل واقعیت می بینند.
۴۰- افرادی ظاهرا یا واقعا زیرک و زرنگ هستند. توانایی دارند که بازیهای مختلف کنند و نه تنها با دیگر فریبی بلکه با خود فریبی، به برخی از اهدافشان برسند چون توانایی تحریک و شستشوی مغزی خود را هم دارند.
۴۱- موجوداتی هستند که دیگران را حسود، ناتوان، بیمار، گرفتار، ابله و نادان میبینند. تصور می کنند که هر کسی که در مورد آنها چیزی می گوید، غرض و مرضی دارد که او را که برتر از دیگران است را خراب کند.
۴۲- در ظاهر رعایت ادب و آداب اجتماعی را می کنند و به مقدار زیاد می توانند خود را کنترل کنند، ولی در شرایط کمی نامناسب و زمانی که تحت فشار هستند، اداره خود را از دست می دهند و بسیار بددهن و بد زبان می شوند و لغاتی را به کار می برند که مناسب آن شرایط نیست. اگر شرایط از حد بگذرد و در تنگنا قرار گیرند، وجود متعفن خود را نشان می دهند. در آغاز ماری خوش خط و خال بودند ولی در شرایط فشار، کسی را از نیش خود بی نصیب نمی گذارند.
۴۳- زمینه ای برای برانگیختگی خود دارند. با رفتن سراغ تصورات خود، احساس بزرگی و عظمت کنند و خود را بی نیاز و به دور از دیگران بدانند. مدتی در خانه بمانم تا دیگران قدرم را بدانند و در همین حال کتابی بنویسم که در جامعه مطرح شود، …
۴۴- معمولا از انرژی بسیار برخوردارند، و افرادی بسیار فعال و پرکار هستند. وقت زیادی برای خواب و استراحت ندارند. فکر می کنند خود را باید به همه چیز برسانند و در زمینه های مختلف درگیر هستند و فعالیتهای متنوعی دارند. حتا با اینکه تخصصی در زمینه ای ندارند، حاضر هستند برای کارشناسان آن رشته سخنرانی کنند.
۴۵- ترس عجیبی از عادی دیدن و معمولی بودن خود دارند. از انسانهای عادی و معمولی بدشان می آید.
۴۶- از اشتباه و شکست خود و اینکه مردم از آنها بد بگویند بدشان می آید. پس محافظه کاری می کنند و دیگران را به جلو می اندازند تا مطمئن شوند. اشتباه را پنهان می کنند و از آن نمی آموزند. یا مسئولیت آن را به عهده دیگری می اندازند. درگیر مسابقه ای نمی شوند مگر اینکه بدانند که حتما برنده اند.
۴۷- چیز ناقص و ناکامل را بد و غلط می دانند. اعتقاد دارند: یا مهمانی نده، یا جوری بده که زبانزد همه شود. نباید کاری کرد، مگر اینکه بهترین باشد. نوعی کمال پرستی دارند. نسبت به بعضی کارها وسواس شدیدی پیدا می کنند و وقت و نیروی شدیدی صرف آن می کنند.
۴۸- در مورد موفقیتهای داشته و نداشته خود بسیار اغراق می کنند. چنین و چنان بوده اند و در بین دوستان چنین جایگاهی داشته اند.
۴۹- مخالفت و مقاومت دیگران را با بی رحمی درهم می شکنند. فقط از سر راه دورتان نمی کنند، بلکه از سر راه بر می دارند. در مورد بچه های خود که مخالفتی با نظر آنها می کنند، برخوردی عجیب و خشن می کنند.
۵۰- غالبا به دنبال جانشین کردن چیزی با چیز دیگری هستند. اگر نتوانستند با مطلبی توجه کنند، با رقصهای عجیب و غریب یا انتقاد از موسیقی یا هوا یا هزینه جشن، توجه دیگران را جلب می کنند. از موضوعی به موضوع دیگر و از راهی به راههای دیگرمی روند.

نتیجه:
اگر ۱۵ مورد از این موارد در شما دیده شد، گرایشهای خفیفی از خودشیفتگی داریم.
اگر بین ۱۵تا ۲۵ هستیم، گرفتار خودشیفتگی هستیم.
اگر از ۲۵ میگذرد، احتمالا گرفتار این اختلال شخصیتی هستیم.
https://www.alodoctor.ir/news/details/6745/%DB%B5%DB%B0-%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B4%DB%8C%D9%81%D8%AA%D9%87
خودبزرگ بینی ، شکست ارتباط
خودبزرگ بینی یا خودشیفتگی نوعی اختلال است که با احساس عمیق اهمیت به خود و تصور بی نظیر بودن
مشخص می شود. اینگونه افراد دارای خصوصیات زیر هستند :
1- خودبزرگ بین ها خودشان را آدم های خاصی می پندارند
2- انتظار دارند به طور خاصی با آنها رفتار شود
3- تحمل انتقاد برایشان سخت است و در مقابل انتقاد، خشمگین می شوند و منتقد را به نادانی و حماقت متهم می کنند.
4- خود را قوی احساس می کنند
5- فکر می کنند مشهور هستند
6- احساس می کنند بسیار دانا هستند
7- انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند
8- از آنجا که بزرگ بینی آنها در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی شان شکننده است
9- در مسایل بین فردی، شغلی و فقدان های زیادی دارند که با رفتارخود، آنها را به وجود می آورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی ای نسبت به آنها ندارند.
10- در دستاوردها و استعدادهای خود مبالغه می کند.
11- همیشه احساس موفقیت دارد
12- معتقد است فردی استثنایی و خاص است و فقط افراد (یا نهادهای) خاص می توانند او را بفهمند یا با او نشست و برخاست داشته باشند.
13- احساس برتری یا شایستگی دارد. یعنی انتظارهای غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موافقت حتمی با توقع های خود دارد.
14- در روابط بین فردی استثمارگر است. یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهره کشی می کند.
15- فاقد حس همدلی است. نسبت به شناخت و همانندسازی با احساس های دیگران تمایلی ندارد و فقط به مشکلات خود فکر می کند.
16- همیشه معتقد است دیگران به او حسودی می کنند.
17- رفتارهای خودخواهانه و پرنخوت نشان می دهد.
18- تمایل دارند مقام و موفقیت های خود را به رخ دیگران بکشند.
19- در حال ترقی است و شدیدا به ارتقای درجه خود مشغول است.
20- تمایل دارد اغواگر باشد،
21- از صمیمیت واقعی اجتناب می کند.
22- بهره کشی از دیگران
23- بی وجدان هستند
24- فریبکار ی را زرنگی دانسته و بر آن افتخار می کنند
25- استثمارگرند.
26- نگرش بی اعتنایی دارند و به گونه ای عمل می کنند که انگار قربانی را باید به خاطر بی توجهی به آنچه روی داده است، سرزنش کرد
27- این گروه منفی گرا و لجبازند
28- خود را برتر و استثنایی جلوه دهند.
شعار اینها من آدم مهمی هستم، من زیباترین هستم و بهترینم می باشد
29- ا برای حرف دیگران ارزشی قایل نیستند
30- فقط مسایل و مشکل های خودشان را مهم می دانند.
31- این افراد در روابط بین فردی دچار اشکال می شوند و به تدریج از سوی دیگران طرد می شوند.
32- به مرور دچار افسردگی می شوند
33- رفته رفته اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.
34- آنها از بیرون بزرگ هستند اما از درون تو خالی هستند.
35- دراکثرموارد به سمت موادمخدر و مشروبات الکلی گرایش پیدا کنند.
http://ertebatemosbat.blogfa.com/post-152.aspx

سخن بزرگان درباره غروروتکبر

وقتی خودخواهی یک فرد به صورت قانون در آمد، فانوس بردارید و در روز روشن به دنبال عدالت و انسانیت بگردید.((؟))
هیچ چیز مانند شادی زن باعث برانگیختن غرور مرد نمی شود؛ چون همیشه آن را مربوط به خود می داند.((جانسون))
اگر انسان یک روز از خودخواهی [ اش ] بگذرد، همه او را نیک خواهند گفت.((کنفوسیوس))
اگر خودپسند نباشیم از خودپسندی دیگران شکایت نخواهیم کرد.((لارشفوکولد))
خودبینی، چنبره و محیط گیرایی اش درون است و افتادگی، پیرامون و بیرون ماست و این می تواند همگان را به سوی ما بکشاند.((اُرد بزرگ))
اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.((اُرد بزرگ))
اگر اشخاص خودخواهی تلاش دارند شما را بفریبند، نامشان را از لیست نامهای همنشینان خود خط بزنید، اما هرگز درصدد انتقام جویی برنیایید. زیرا اگر چنین کاری بکنید، خود را بیشتر از آن اشخاص آزار داده اید.((دیل کارنگی))
حس غرور و خودبینی در تمام مردم یکسان است؛ تفاوتش تنها در نحوه ظهور آن است.((دیل کارنگی))
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست. هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده ها را ویران نکرده است.((چارلی چاپلین))
آنچه مردم دوستی می خوانند، چیزی غیر از نفع شخصی نیست. دوستی خودپسندی انسان است که می خواهد به نام دوستی از دیگران بهره ببرد.((لارشفوکولد))
مغرور بودن به دانش خود، بدترین نوع نادانی است.((جرجی تایلر))
غرور خود را نگهدار، اما برای آن زندگی نکن.((کارن استیونس))
هیچ کس نمی تواند هم مغرور باشد و هم خواستار آموختن.((جان ماکسول))
برای خودپسندها دیگران تنها یک مشت ستایشگرند.((آنتوان دوسنت اگزوپری))
خودپسندها جز ستایش خودشان چیزی را نمی شنوند.((آنتوان دوسنت اگزوپری))
امروز من مردمی را می بینم که وراج، خودخواه و ناسپاسند، اما از این موضوع ناراحت نیستم چون می توانم دنیا را بدون وجود چنین مردمی در نظر مجسم کنم.((مارکوس اوریلیوس))
کسی به اندازه یک خودخواه سرش کلاه نمی رود.((هنری وارد بیچر))
قلب مغرور و خودخواه هرگز نمی تواند از سرگیجه و بی حوصلگی بگریزد.((گوته))
گروهی از مردم اندکی از ثروت کلان خویش را می بخشند و آرزویی جز شهرت ندارند. این خودخواهی و این شهرت پرستی که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنها را تباه می سازد.((جبران خلیل جبران))
پنج چیز است که پنج چیز از آن نزاید: دلی که خانه ی غرور است کانون محبت نشود. یاران دوران فرومایگی، نکوخویی ندانند و تنگ نظران ره به بزرگی نبرند. حسودان بر جمال و کمال جز به چشم کین ننگرند و دروغگویان از کسی وفا و اعتماد نبینند.((گوته))
سخاوت، بخشیدن بیشتر از توان است و غرور، ستاندن کمتر از نیاز.((جبران خلیل جبران))
پادشاهی که مردمش از او فروتر بنشینند در فزونی و برتری نیست؛ او در ته چاه کبر و خودبینی فرو افتاده است.((ارد بزرگ))
تواضعِ بی جا آخرین حد تکبر است.((لابرویر))
در وجود هر یک از ما خائنی بنام خودخواهی وجود دارد که فقط در برابر تملق و چاپلوسی نرم می شود.((پل والری))
خوشبختی برای فخر فروشی نیست، بلکه باید از آن لذت برد. بنابراین، اگر بدانم و احساس کنم که شاد هستم، هر چند دیگران مرا غمگین و درمانده به حساب آورند، نظر ایشان را نخواهم پذیرفت.((توماس تراهون))
هر انسان آزادی، هرجا که زندگی کند شهروند برلن است و من به عنوان انسانی آزاد، با غرور بیان می دارم: من یک برلنی هستم.((جان اف کندی))
دیرگاهی که مرگش فرارسید، ذره ذره از پیکرش ستاره بساز! آنگاه طاق نیلگون آسمان را چراغانی خواهد کرد تا جهان عاشق به شب تبدیل شود و هیچ انسانی به ستایش خورشید خودپرست ننشیند.((ویلیام شکسپیر))
عشق و فروتنی، جامه ای برازنده ی مرشدی پرهیزگار باشد، نه سزاوار جاه طلبی مغرور.((ویلیام شکسپیر))
زیبایی دنیا بسته به هنرهای زیبا است؛ هنر، مایه ی غرور و اسباب دلداری و آسایش خاطر است.((آناتول فرانس))
دانش، انسان را فروتن می کند و نادانی موجب ادعا و خودستایی می شود.((جان کایزل))
کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت: غرور، عشق و دروغ؛ آن وقت کسی از روی غرور برای عشق دروغ نمی گفت.((؟))
غرور به دانش خود بدترین نادانی است.((جرج تیلور))
هرگز خنده را از یاد مبر، غرور هم نباید مانع گریستن تو شود، با خندیدن و گریستن است که زندگی معنای کامل می یابد.((نانسی سیمز))
نیک بختی آن نیست که انسان خود به خود دوست داشته باشد، بلکه این است که غرور آمیخته با نفرتی به خرسندی برسد. نیک بختی، رسیدن به لحظه هایی است که انسان می خواهد در کنار کسی که دوستش می دارد بسر برد.((توماس مان))
آشپزی در رستورانها با غرور و شأن شما در تضاد نیست. پدر بزرگ های ما در مورد این کار نظر دیگری داشتند، از نظر آنها این کار، یک فرصت بود.((بیل گیتس))
بسیاری از استعدادهای بشری در نتیجه بیخبری و نادانی پدر و مادر از میان می رود. بسا کودکانی که ممکن بود اگر ایشان را آزاد بگذارند و دنبال فنی بفرستند، مردان بزرگی در فنّ خود بشوند و اما استبداد رأی و یک نوع خودخواهی که در مربیان و راهنمای ایشان بوده، آنها را بر رشته ای راهنمائی کرده است که با کمال بی میلی و اکراه آن را پذیرفته اند.((سعید نفیسی))
غرور و خودبینی در همه مردم به طور یکسان وجود دارد؛ تفاوت در چگونگی ابراز آن است.((لاروشفوکو))
آنکه خود را حقیر می شمارد، در حقیقت، فرد متکبری است.((آرتور شوپنهاور))
غرور و خودبینی را ابزار باز شناختن و نشان ترقی قرار ندهید. زیرا در این راه پر پیچ و خم، پرتگاههای وحشتناک زیادی وجود دارد.((ناپلئون بناپارت))
با هر ناراحتی کوچک خشمگین شدن و به دیگران پریدن، نشانه غرور بی اندازه یا کم عقلی است.((الکساندر پوپ))
خودرایی و خودبینی، همه کام و مراد خود طلبیدن و دیگران را نامراد و خوار و زبون خواستن، راه اهرمن و دل به نیکی سپردن، راه یزدان است.((بزرگمهر))
تکبر و خودپسندی در بسیاری از موارد، ماسکی بی ارزش از ترس و وحشت است.((پائولو کوئیلو))
جوانی ترکیبی از غرور و نشاط است، اما پیری خوابی از الهام و خاطرات است.((فریدریش شیلر))
خودخواهی، کاشی سادگی روانت را خواهد شکست.((اُرد بزرگ))
خودخواه، تجربه سخت تنهایی را پیش رو دارد.((ارد بزرگ))
در زندگی، ثروت حقیقی مهربانی است و بینوایی حقیقی، خودخواهی.((وینه))
نادانی، خودخواهی به بار می آورد.((اُرد بزرگ))
شکست های زندگی، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی، درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد.((اُرد بزرگ))
آدم خودبین، چاره ای جز فرود آمدن ندارد.((اُرد بزرگ))
آن کس که نتواند در حلقه شادی و نشاط دیگران به صورت یکی از افراد در آید، یا مغرور است یا ریاکار و یا در قید تشریفات.((لاواتر))
مردم غالبا نامعقول، خودخواه و غیر منطقی هستند، با وجود این آنها را ببخشید.((مادر ترزا))
پاکان و نیکان، خوبی را تنها برای خود نمی خواهند و از خودپرستی گریزانند. آنها می خواهند و می کوشند که نیکی سراسر جهان را فرا گیرد؛ یعنی همه را دوست می دارند.((سیسرون))
ارزش هنرمند را باید هنرشناس معین کند، نه مردم کوچه؛ به تعریف این و آن غره نشوید و خود را هنرمند ندانید. بگذارید مقام و شخصیت شما بی آنکه به دیگران تحمیل گردد، شناخته شود.((رولا))
غرور و خودبینی در همه ی مردم به طور یکسان وجود دارد، تفاوتی که هست در شکل بروز آن است.((لارشفوکولد))
خودستایی جان من دلیل نادانی بود.((مثل ایرانی))
ما باید خیلی خودپسند باشیم اگر تصور کنیم که برجسته ترین موجودات دنیا هستیم. در این دنیا نزدیک به صد میلیارد کهکشان وجود دارد که هر یک از آنها چندین میلیون خورشید دارند که شبیه به ما یا بهتر هستند و هر روز تعدادی از آنها با هم برخورد می کنند و در هیچ جای دنیا کسی برایشان غصه نمی خورد و مجلس ترحیم و یادبود برپا نمی کند.((موریس مترلینگ))
هر چه غرور بیشتر باشد، سقوطش در دره ها عمیقتر و بیشتر است.((؟))
مرد بزرگ، وقار دارد، ولی مغرور نیست و مرد کوچک غرور دارد، ولی وقار ندارد.((کنفوسیوس))
خودبینی و رشک بردن، هزاران ویژگی خوب را می پوشاند.((کنفوسیوس))
باشد که آدمی خشم خویش فرونشاند و خودخواهی را فراموش کند و از بُن رهایی یابد.((بودا))
شکست، دایه‌ی غرور است.((ویکتور هوگو))
خویشتن داری به انسان غرور می بخشد، زیرا احساس می کنید که عواطف خود را آگاهانه، روشن کرده و خویشتن را به سوی ارزشهایی برتر هدایت می کنید.((آنتونی رابینز))
خودخواهی، در بالاترین حد خود، کار چندانی نمی کند، اما عشق، در جزیی ترین حد خود، بیشترین کار را می کند.((زیگ زیگلار))
خودخواهی، راهها را می بندد و خیر و خوشی را دور می کند. حال آنکه، هر اندیشه ی مهرآمیز به دور از خودخواهی، نطفه ی کامیابی را در خود می پروراند.((فلورانس اسکاول شین))
وجدان شما، ابزار سنجش درست شما از خودخواهی تان است؛ با دقت به آن گوش دهید.((ریچارد باخ))
یک زن از نتایج زحمت های خود در تنظیم خانه که دنیای کوچک کاملی است باید به همان میزان مغرور و مفتخر باشد که یک رجل دولتی برجسته ای که توانسته مملکتی را نظم و ترتیب بخشیده و سازمان دهد.((آندره موروا))
هر کس غرور خود را دارد و غرور هر کس او را به فراموشی می سپرد، چرا که کس دیگری با همان روان وجود دارد.((فرناندو پسوا))
کار نکردن و دیگران را برای خود به کار واداشتن، مایه ی افتخار و غرور آدمی نیست.((جواهر لعل نهرو))
بهترین نشانه ی تمدن، وجود انسان بزرگوار و نیک است که خودخواه نباشد و همراه با دیگران برای خوشبختی همه کار کند.((جواهر لعل نهرو))
غرور می‌تواند برانگیزاننده ی خوبی باشد. پول نیز می‌تواند، ولی هرگز نباید آنها را هدف بدانیم.((پائولو کوئیلو))
چیزی که جدایی می‌آورد، همانا خودخواهی در شادی و اندوه است؛ به این چَم که هرگاه برای شهر یا افراد، رویدادی رخ دهد، برخی دلخون و برخی دیگر، شادمان شوند.((افلاطون))
باور به اندیشه‌ی خود و آگاهی از اینکه هر کس می‌تواند گنجینه‌ای از خوشبختی‌ها را در وجود خودش داشته باشد، ریشه‌ی "خودبینی" است.((ناتانیل براندن))
اگر کسی در اندیشیدن بسیار تنبل، در انجام کاری بسیار مغرور و در اعتراف به این دو، بسیار بزدل باشد، هرگز به خردمندی دست نخواهد یافت.((سیریل کانلی))
همیشه افراد پیشگام، آفریننده و کاوشگر، افرادی یکه و تنها هستند که به تنهایی با تضادهای درونی، ترس‌ها و سپرهای دفاعی خود در برابر خودخواهی و غرور و حتی در برابر پارانویا [ =جنون بدبینی ] مبارزه می‌کنند.((آبراهام مازلو))
آدمی باید برای ابتکار و آفریدن، از غرور "آفرینش" برخوردار باشد.((آبراهام مازلو))
برخی از طاووس ها دم خویش را از دید دیگران پنهان می دارند و این کار را غرور می نامند.((نیچه))
خودپسندی دیگران زمانی خلاف ذوق ما است که خلاف خودپسندی ما باشد.((نیچه))
گونه ای از نخوت در نیکی وجود دارد که همانند بدی، موردی استثنایی است.((نیچه))
زنان در پس تمام غرور خویش باز هم امور غیر شخصی و "زن" را تحقیر می کنند.((نیچه))
خودخواهی، قانون نمایش (پرسپکتیو) ادراک ما است. مطابق این قانون چیزهای نزدیک، بزرگتر و سنگین تر به نظر می رسند، در حالی که وزن و اندازه همه چیزهایی که دور هستند کاهش می یابد.((نیچه))
آدم مغرور حتی نسبت به موجوداتی که او را به پیش می برند آزرده خاطر می شود؛ او اسبهای ارابه خود را با بدبینی می نگرد.((نیچه))
ما هنگامی که عاشق می شویم دوست داریم ضعف هایمان پنهان بمانند، البته نه به دلیل تکبر، بلکه به دلیل اینکه معشوق رنج نبرد.((نیچه))
استادان درجه دو با نزدیک شدن پایان کار عصبی می شوند و نمی توانند با آن غرور و تعادل آرامی که برای مثال خلیج "ژنوا" در پای کوه "پور توفینو" به دریا فرو می ریزد، کار خود را به پایان رسانند.((نیچه))
آنهایی که همیشه از خود راضی و خشنودند، همواره آماده اند که انتقام بگیرند.((نیچه))
برای سرشت های مغرور، طعمه آسان چیز تحقیر آمیزی است. آنان تنها در مقابل مردانی که هنوز مهار نشده اند و می توانند به دشمنان آنها مبدل شوند و یا در برابر ملکی که به سختی تسخیر می شود، احساس آسایش و خشنودی می کنند.((نیچه))
ترحم، خوشایندترین احساس برای کسانی است که غرور زیادی ندارند و امکان دستیابی به موفقیت های بزرگی هم برایشان فراهم نیست: طعمه آسان- هر موجودی که رنج می برد یک طعمه آسان است - چیزی است که آنان را شیفته می سازد.((نیچه))
عشق شاید طبیعی ترین و خودجوش ترین تجلی خودخواهی انسان باشد. این برداشت عامیانه باید توسط کسانی انجام شده باشد که کامروا نشده و چیزی جز اشتیاق در تملک خود نداشته اند؛ این عده احتمالاً همیشه زیاد بوده اند.((نیچه))
خودپسندی ما زمانی به نهایت جریحه دار می شود که غرور ما زخم خورده باشد.((نیچه))
شادکامی از ستایش در برخی از افراد، گونه ای از احترام قلبی و در حقیقت اقدامی بر ضد خودپسندی عقل است.((نیچه))
خودپسندی ما از آنچه به بهترین نحو انجام می دهیم، می طلبد که آن را سخت ترین کار بدانیم و این، سرمنشاء بسیاری از امور اخلاقی است.((نیچه))
فرد خودپسند از هر نظر نیکی که درباره خود می شنود، خوشحال می شود (بدون توجه به سودمندی و یا اصولا درستی یا نادرستی آن) و از هر نظر بدی ناراحت می شود؛ زیرا خود را تسلیم هر دو می کند.((نیچه))
حرف کسانی که می گویند عشق به دور از خودخواهی است خنده دار است؛ زیرا همه چیز طبق خواست قدرت ما است.((نیچه))
آدمی با رنج عمیق درونی از دیگران جدا می شود و والا می گردد. انسان های آزاده، دلِ شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند.((نیچه))
خودستایی مایل است که به وسیله ی شما اعتماد به خود را بیاموزد. او از نگاههای شما تغذیه می کند و در دستهای شما تعریف و تمجید نسبت به خود را می بلعد.((نیچه))
آن مغرور، حتی از اسبی که کالسکه اش را پیش می راند بیزار است.((نیچه))
تکبر، آسانترین راه برای از بین بردن سرافرازی ها است.((نیچه))
تکبر، زاییده قدرت مادی است و فروتنی، زاییده ضعف معنوی.((نیچه))
انسان های آزاده، دل شکسته و پر غرور، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند.((نیچه))
هرگز آنچه را همه چیز دانان مغرور و آشفته سران می نویسند، نخوانید.((نیچه))
غرور، هر جای آسیب دیده و پاره پوره را رفو می کند.((نیچه))
هرگاه که دردمندی را هنگام درد کشیدن دیده ام، از شرم اش شرمسار شده ام، زیرا به یاری برخاستن من غرور اش را پایمال کرده است.((نیچه))
شجاع آن کسی است که ترس را می شناسد، اما بر ترس چیره می شود؛ آن که مغاک [= گودنایِ ژرف و هولناک ] را می بیند، اما با غرور؛ آن که مغاک را می بیند، اما با چشمانِ عقاب؛ آن که با چنگالِ عقاب مغاک را می چسبد شجاع است!((نیچه))
خودخواهی فکری و مادی، هر دو به یک اندازه زشت و ناپسند هستند.((کیم وو چونگ))
مفهوم زندگی در از خودگذشتگی یافت می‌شود، نه در خودخواهی و خودپسندی.((کیم وو چونگ))
احساس نیاز به تکبر و فخرفروشی را در وجودتان سرکوب کنید و در برابر، دستاوردهای دیگران را نیکو شمارید.((وین دایر))
رهبران راستین، با نام و نشان شناخته نمی‌شوند. نام‌ها و نشان‌ها برانگیخته از خودخواهی و خودپرستی است.((وین دایر))
رهبران راستین، از باور مردم لذت می‌برند، در حالی که دروغگویی، چرب‌زبانی و قدرت که زاییده‌ی خودپرستی است، از نشانه‌های رهبران دروغین به شمار می‌رود.((وین دایر))
یک انسان خودخواه، هرگز نمی‌تواند شادمان بوده و آرامش ذهنی داشته باشد.((پرمودا باترا))
http://friend.knowclub.com/forum/thread.php?l=fa&tid=533&0

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۲۸
سید ابوالفضل هاشمی

نظرات  (۱)

عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی