دفتر مشق

روزهای زندگی

روزهای زندگی

دفتر مشق

* بسم الله الرحمن الرحیم
* دفتر مشق روزهای زندگـی
* نویسنده: مهندس سید ابوالفضل هاشمی
* شروع بلاگری از 18 آبان 1391 پنج شنبه

آخرین نظرات
بازار متلاطم ارز و بالارفتن پیاپی دلار طی ماه های اخیر و به تبع آن گرانی و چند برابر شدن قیمتها، فشار روانی و اقتصادی زیادی به مردم وارد نموده است. هر چند تا امروز صدای اعتراضی در ایران از جانب مردم بلند نشده است ولی همه جا سخن از گرانی و تورم و فشار اقتصادی است. گرانی های اخیر اگرچه اقتصاد ایران را به مرز فلاکت کشانده است لیکن بازهم در این میان افراد زیادی هستند که از این ناآرامی ها سود می برند که در زمره آنها ثروتمندان و بازاریان هستند که امروز می توانند اجناس در انبارشان را با قیمت بالاتری به فروش برسانند. یا کسانی که پیش از این اموال و دارایی زیادی داشتند، امروز ارزش آن دارایی ها چند برابر شده است.

Imageگرانی و ناتوانی دولت و اخبار دائمی اختلاس و رانت و فساد اقتصادی در ایران مردم را به نظام بدبین نموده است. مردم حق دارند توقع داشته باشند که پس از سی و چهار سال از انقلاب سال 57، شاهد شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کشورشان باشند. ولی آنچه امروز مردم با اعماق وجودشان درک می کنند چیزی غیر از شعارها و وعده ها و امیدهای مسئولان مملکتشان است: فساد اقتصادی، ناامنی و قتل و تجاوز، آمار بالای طلاق و فروپاشی خانواده، الگوهای غلط فرهنگی پیشرو(مثل حرکت خزنده فمینیسم)، اعتیاد و بیکاری و ... تنها چند مورد از آنها می باشد.

گرانی های اخیر اگرچه کشور را دچار بحران بزرگی نموده است ولی بیش از همه جوانانی را در بهت و حیرت فرو برده است که هم اکنون در سنین ازدواج هستند و می خواهند با سختی و مشقت، لوازم زندگی را تهیه نمایند و تشکیل خانواده دهند.

یکی از جوانان دوران پهلوی که امروز پیرمرد و کهنسال شده بود به من گفت که من در سال 58 با مدرک لیسانس ماهانه 3500 تومان حقوق می گرفتم و هزار تومان را خرج زندگی و خانواده ام می کردم و 2500 تومان هم پس انداز می کردم. اوضاع مسکن سی چهل سال پیش هم مثل امروز نبود که قیمت ها سر به فلک بکشد. می شد همزمان ازدواج کرد و با پس انداز، پس از چند سال، یک خانه خوب خرید.

ولی امروز، اینطور نیست. جوانان مجبورند برای یک حقوق بخور نمیر از طلوع آفتاب تا نیمه شب سگ دو بزنند تا بتوانند خرج و مخارج خود را تهیه نمایند. توانایی هزینه های ازدواج و خرید خانه و خرجی زن و بچه هم که ندارند! و به همین خاطر، کمتر کسی به ازدواج فکر می کند! در میان جوانان، کمتر کسی را می توان پیدا کرد که با وضعیت امروز جامعه و کشور دچار افسردگی نشده باشد. خودمان را جای جوانی بگذاریم که می خواهد از صفر، زندگی خود را بسازد، ازدواج کند و مستقل شود. آیا با وضعیت اقتصادی امروز و با حقوق بسیار اندک کارگری و کارمندی ممکن است؟

هر از گاهی که با خود خلوت می نمایم به این می اندیشم که من می خواهم آینده را چگونه سپری کنم؟ وقتی یک پسر شانزده ساله بیسواد افغانی (که غیرمجاز هم وارد کشور شده است) شاغل در شهرداری به ازای هر 8 ساعت روز کاری اش، سی هزار تومان می گیرد و من به عنوان یک جوان ایرانی تحصیل کرده به ازای هر روز کاری، روزانه بین پانزده تا بیست هزار تومان می گیرم چطور می توانم به آینده امیدی داشته باشم؟ چرا باید وضعیت اینطور باشد که یک افغانی از ایرانی بیشتر حقوق بگیرد؟ چرا وضعیت حقوق افراد اینقدر ناعادلانه است؟ چرا پس از گرانی های اخیر که قیمت تمامی اجناس را دچار تورم نموده است نباید حقوق افراد زیاد شود؟ علاوه بر این، من باید 2 سال هم عمر ناب جوانی خودم را در سربازی تباه کنم. خدمتی که به جز عقب انداختن پسران از دختران در عرصه تحصیل و اشتغال و بالا بردن سن ازدواج و عقده ای کردن و تحقیر پسرها دستاورد دیگری ندارد!

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۱/۱۰/۱۱
سید ابوالفضل هاشمی

اقتصادی

نظرات  (۱)

انشاءالله بزودی حل شود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی